مذهبی ها بیان خیلی واجبه

ایا من بی انصافم، واقعا

۵ نفریم ۳ تا اتاق داریم خونمون ویلایی بزرگه، یک اتاق و پذیرایی کولر داره دوتا از اتاق هامون نداره ویک اتاقمون پنجره نداره، هم حمموم تو همون اتاقه وهم حالت. انباری داره، رخت خواب ها هم. همونجاست، یعنی تماااام اعضا. خانواده بشدت اکراه دارن اونجا باشن، اینم بگم پذیراییمون بزرگه سرتا سرش مبله، خب من بشدت. بشدت. بشدت گرماییم، کل تابستون. تو اون اتاق که کولر نداره گذروندم شب. وروز، بعد یک پنکه خوب وقوی داریم و یکی ضعیف ضعیف 

بعد تنها لطف پدر ومادرم. پنکه ضعیف گذاشتن. تو اتاق من، ک با همون پنکه من بشدت تو تابستون عرق میکردم لباس هام خیس خیس

بعد اون اتاقی. که کولر داره وحسابی خنکه ویو خیلی قشنگی داره دادن به داداش کوچیکم کلا. پدرم ومادرم پسر دوستن

بعد الان. که هوا سرد شده پدر ومادر منم بشدت سرمایی، چند باری به من گفتن من برم اون اتاقی که همه اکراه دارن. برم اونجا بخوابم،(هرسال همینکارو میکنن) پدر ومادرم بیان. تو اتاق من اتاق من گرمتره،

بعد من اصلا. اینکارو نکردم، گفتم. چرا به داداشم نمیگین اتاقشو خالی کنه شما برین اونجا، خلاصه. کلا پدر ومادر من. اینطورین، لقمه دهنشون،میدن به پسراش مخصوصا داداش کوچیکم، بعد خلاصه ایناهم واقعا سردشونه تو حال. میخوابن، مامانم طبق معمول عاق ونفرینم. میکنه ک صبحی. گفت چجوری. میخوای جواب. خدا. بدی، انشالله. به سرت بیاد، بعدش ما میمیریم و کلی اشک میریزی، شب وروز این جمله به من میگه، 

همش منو نفرین. میکنه. ، مثلا اگه کار خونه انجام ندم یا. دل. به کار ندم

واقعا من خیلی بی انصافم، خدا ازمن ناراحته؟ دچار عاق والدین میشم