نمیدونم داخل یه مردابی گیر کردم خیلی دارم سختی میکشم خیلی تحت فشارم از خانوادم چیزایی دیدم دیگه اعتماد ندارم بهشون کلا اگر برا یکی تعریف کنم میشینه گریه میکنه برام تا چند روز پیش حتی فکر خودکشی ده بار زد به سرم اما سر نماز از خدا خواستم دلمو اروم کنه الان ابنقدر حالم خوبه اینقدر دلم ارومه خودم باورم نمیشه یه آدم مست چطوره؟هیچی نمیفهمه دقیقا همونطورم انگار کل دنیا قراره به نفع من بره جلو یه امیدی دارم که حد نداره نماز که میخونم حس میکنم خدا پشتم وایساده میگه برو جلو من هستم نگران نباش اخه چطور اینطور شد ..
عجیبه!!مگه ادم نماز خون هم فکر خودکشی به سرش میزنه؟؟!!
اینکه زد و انجامش ندادم از نمازم بود من توی شرایطی قرار گرفتم که هیچ وقت فکر نمیکردم توی زندگیم حسش کنم اینکه بفهمی مادرتم داره بهت ضربه میزنه خیلی بده