ما سر دعوایی که داشتیم با شوهرم و اینکه کتکم زده بود به بابام پیامای بدی داده بود که پیاماشم میزارم
ازونطرف شوهرمم افتاده به زاریو التماس که تعهد محضری میده و برگردم از نو شروع کنیم و امشبم به حدی رسید پیاماش که گفت خودکشی میکنه و من واقعا ترسیدم چون میدونم دیوونس یهو میزنه به سرش برا همینم باهاش صحبت کردم و بهش گفتم اگه میخوای درست شه داداش بزرگت بیاد پیش خونوادم ضمانتتو بکنه و تعهد محضریم باید بهم بدی و ماشینم به اسم من بزنه و اونم قبول کرده
ازونطرف دیگه مامانم میگه باید دیه ازش بگیری درس عبرتی بشه چون دستمو دندون گرفته بود و گلومم زخم بوده و حالا ک امشب صحبتای منو شوهرم تموم شد دیدم بابام خوابه و دلم به حال مظلومیتش سوخت 😭
خیلی سختمه خیلی موندم چیکار کنم