بابام قرص میخوره چرت و پرت میگه و میپره به همه رفته بودن واسه آبجیم فرم مدرسه بخرن ۱۲ سالشه بعد پاساژو پیدا نکردن پشت فرمون شروع میکنه بد و بیراه گفتن به آبجیم ک اره تو هیچ گوهی نمیشی الکی این همه وقت مارو میگیری نمیدونم الکی پول خرج میکنیم میخواد حمله کنه بزنتش مامانم جلوشو میگیره
بعد ک اومدن خونه آبجیم اومد تو اتاقم گریه کرد و از ناراحتی خوابید نیم ساعتی نگذشت ک تشنج کرد
خدا رو شکر بخیر گذشت اما من خیلی نگرانم ک سر آینده این بچه ها چی میاد با این پدر