نه اتفاقا بمن میگه تو برو سر کار چچون من نمی تونم برم "بخاطر مریضیش"
یه دخترعمه مامانم داره دقیقاشوهرش همینجوری بود مریض وبیحال یه بچه بیشترنیاورد خودش میرفت سرکارخونه خرید ولی خب شوهره آزارم نداشت حتی خونه ام جارومیکردبراش بعدماشینم خریدشوهرشوگاهی میبرد دکترنمیدونم چش بود ولی خب زمینگیرم نبودا آخرسرم مرد شوهرش