تاپیکای آخری که راجب شوهرم بود رو بخونین متوجه میشین داستانو دو روزه اومدم خونه ی مادرم دیروز بهم زنگ زد میگه اگه منو نمیخای بریم تمومش کنیم که نه تو اذیت بشی نه من. امروزم بخاطر کیستم زنگ زده حالمو میپرسه میگه بریم دکتر بهتر. اصلا نمیفهمم این آدم منو دوست داره یا نه. گیج شدم نمیتونم تصمیم بگیرم. از دلش خبر ندارم به دوس داشتنش شک دارم اما دلمم نمیاد اینجوری پیش بره با اینکه خیلی حرفای زشتی بهم زد
تکلیفت و روشن کن. یکبار برای همیشه...وگرنه همه ی عمر باید همینجوری دو به شک و بلاتکلیف باشی
عزیزم وقتی تورو ناراحت میکنه دیگه دوس داشتنش چه اهمیت داره؟ مرد باید مردونگی داشته باشه مسئولیت پذیر باشه و آدم امنی باشه قابل اعتماد باشه اگر نیست هرکجا فهمیدی اشتباه کردی دیگه جلوتر نرو چون بدتر میشه ولی بهتر نمیشه
اولش سخته، چون نمیدونی بعد از اون وضعیتت بهتر میشه یا بدتر
تو الان مطمئن نیستی بعد از جدایی چی میشه یعنی ۵۰ ، ۵۰ ست
ولی مطمئنی که اگر باهاش بمونی اتفاقای خوبی نمیفته
اول با یک مشاور باتجربه صحبت کن، تو ارزشمند تر از اونی هستی که بخواد اینجوری باهات رفتار بشه
اگر شاغل باشی برات اسون تره ولی اگر نیستی سعی کن قبل از اینکه هر تصمیمی بگیری یه منبع درامد داشته باشی
تا بچه دار نشدی یه فکری کن. یا رومی روم، یا زنگی زنگ
فردا با یه بچه بگه نمیخوامت میخوای چیکار کنی؟ نه راه پس داری، نه راه پیش
من جات باسم میگم طلاق میخوام و محکم پای حرفم وایمیستم. اگه پشیمون شد و سماجت کرد و تونست راضیت کنه برگردی، که هیچ. وگرنه واقعا جداشی بهتره.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
