بيايد از عشق خنده داره بچگیمون بگیم

من خیلی بچه بودم عاشق نمی‌شدم

ولی از ۱۴ سالگی یا ۱۵ سالگی فک کنم رو این بازیگرا خیلی کراش میزدم 

یهنی‌ چشامو از حدقه در مواردی بس ک تمام فیلمای چرتشون رو دنبال میکردم 😅

تو کتابش نوشتم من هیچوقت چشمای تورو فراموش نمیکنم بعدا دوتامون داشتیم بهش میخندیدیم

کلاس چهارم بودم یه پسره بودشایدسه سال ازم بزرگتربوداسمش مهردادبودپسرتخسی بودکوچه پایینی امون بود موقع مدرسه ازتوکوچه اشون ردمیشدم یکدفعه ردشدنی بهم گفت چراتوخونه امونونگاه میکنی خیلی خجالت کشیدم جلودوستام 

آخه عزیزم خدایی اون لحظه به چی فکر میکردی با این اختلاف سنی از چی خوشت اومده بود 

نه عزیزم. اختلاف سنی تو ازدواج به شخصیت دوطرف بستگی داره...همسر من از اول که باهاش آشنا شدم با اینکه سنش کم بود ولی خیلی مردونه تر و بزرگتر از سنش رفتار میکرد، به شدت روحیه حمایتگری داشت و خیلی نسبت به همه مسائل بینمون مسئولیت پذیر بود. درصورتیکه من خیلی لوس و زودرنج بودم، برای یه مرد هیچوقت حامی نبودم و همیشه از این دخترایی بودم که دوست داشتم از جانب پارتنرم حمایت شم. درنتیجه همسرم برای من بهترین گزینه بود. الانم بعد از ۱۵ سال هردومون همونی هستیم که بودیم...

من عاشق پسر همسایمون شدم تو 10سالکی اون 11ساله یبار بهم خندید ولی ما همون سال از اونجا رفتیم چند سال بعد شنیدم با یکی دیگه تو همون کوچه همو میخان تو 14سالگی چقدر ررررر گریه میکردم بعد با همون ازدواج کردو شغلش هم شد کنتور آب می‌نوشت یبار اومد خونمون وکنتور بنویسه شناختمش

خیلیی ممنون از جوابت💗

پایدار باشید 

عزیزدلی، همچنین🌸

😂😂😂