می خوای اسمشو بذار « کارما » یا بگو «چوبِ خدا » یا «تقاص» ،« تاوان »، یا اصلا بگو «حضرت ابوالفضل میزنه به کمرش »! ولی اینو بدون اگه دلی رو واقعا شکستی جوابش رو حتما میگیری دیر یا زود ...( دل شکستن مجازی و حقیقی هم نداره )
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
پسر عزیزم❤️ تمام سختی هارو به جون میخرم تا تو سالم و سلامت باشی تو تمام امید و انگیزه من برا زندگی کردنی خیلیییی دوستت دارم امیدوارم وقتی بزرگ شدی تو هم منو دوست داشته باشی