هیچوقت نفهمیدم مامان داشتن چه حسی داره اونقدر که مامانم فکر هرچیزی بود الا من
با حرفاش با کاراش داره داغونم میکنه
خداروشکر هیچ کسیم تو تیمش نداره الا داداشم حتی خانواده خودشم ازش بیزارن خانواده بابام که هیچ
یه ساعت بابام خونه نباشه یه کارایی میکنه ی حرفایی میزنه منی که دومتر زبون دارم کلا لال میشم تنها کسی که میتونه با حرفاش شکستم بده خورد و خاکشیرم کنه نتونم هیچ حرکتی بزنم اونه
کل سالای زندگیم عذابم داد نابودم کرد هربلایی تونست سرم آورد همش منتظر بودم زمین بگرده سر خودش بیاد بفهمه من فقط یه بچه بودم اونم بچه خودش ، ولی خب پس کی میاد؟
کاش نبودی مامان کاش هیچوقت وجود نداشتی روزی که خبرمرگتو بشنوم بهترین روز زندگیمه ازت متنفرم 💔