همه خانوادم با همسرم فردا میرن مشهد زیارت من باردارم نمیتونم برم قرار بود یکی از خواهرزاده هام ۱۴ سالشه ک سفر نمیرن قرار بود بیاد پیشم بمونه میگفت خاله روزشماری میکنم بیام خونتون بمونم
حالا الان خواهرم زنگ زده میگه دخترم میگه من هیچ قولی ندادم و نمیرم گفتم بیادم راهش نمیدم قطع کردم ( یبار قبلا اومد نصف روز موند بقدری غر زد سوهان روحم بود بعد یه تراول ۲۰۰ دادم بره خرید کنه واسه خودش ، گم کرد از اونجا هم فرار کرد رفت خونشون خواهر زاده دیگم ک بچست رو هم با خودش برده بود خدا رحم کرده بود اتفاقی نیفتاده بود بچه پیش من امانت بود
زنگم زد گفت پولو به من ندادی به خواهر زاده دیگه دادی ! )
حالا ایندفعه ک گفت میام و فلان گفتم نه تو دفعه پیش خیلی اذیتم کردی خواهرم گفت نه اینبار فرق میکنه اونموقع وابسته گوشی من بود میخواست بیاد خونه خودمون گوشی بازی کنه الان ک چندماهه گوشی رو قدغن کردیم دیگه خوب شده و بیادم ادا در نمیاره
ولی باز ادا درآورد دلمنمیاد شوهرم رو از رفتن منع کنم اگ بفهمه نمیره 🥺