حقیقتش من یه خاستگار داشتم که از نظر مالی هیچ مشکلی نداشت فقط حرفش این بود من یه سکه بیشتر مهر نمیکنم پدرمم قبول نکرد و گفت مهریه پشتوانه دختره خلاصه من داستان و یه مدت تمومش کردم که دیگه قبول نشده بره سراغ زندگیش هفته پیش مادرش اومده بود میگفت بیایم تو صحبت کنیم میترسم ریسک کنم و خانوادم گذاشته به عهده خودم اما واقعا سخته