طلاجات رو حسابی ازشون مراقبت کن
من جات بودم با همین طلاها ول میکردم میرفتم داغمو به دلش میذاشتم تا بفهمه
با بچه برو خونه ی بابات چیکارت میخوان کنن مگه تقصیره توعه
اولش سخته بعدش کم کم میری سرکار مستقل میشی اینم حساب کار دستش میاد
از اون روستا برید یه روستای دیگه