هستید بچه ها بگم
بگو
بگو
نه نیستیم
لایک کن
بگو
لایک
دوست پسر من یه مدته دو تا عروس هلندی داره تخم گزاشتن جوجشون دراومد چندماه گذشت بزرگ شدن چندروز ویش،دادشون رفت بچه هارو گفت صداشون زیاد بوده دوهفته قبلش عروس هلندی یکی دیگه آورد این ومامانش همش نازش میکردن بیشتر وقتشونوگرفته بود
این قسمت
عروس هلندی
خووب
هوو هلندی
جوری کع صبها از خواب بیدار میشد اول بااون سرگرم بودن بعد سرکارش بااون دیشب منتظرش بودم زنگ بزنه گفت برسه ازسرکارخونه میزنه .بعد ۴۰دقیقه پیام داده خوبی میگم من ۱ساعته منتظر زنگتم میگه ببخشید از سرکاراومدم درگیرراین شدم میگم چقدر خودتو مشغول این کردی اون دوتای دیگم بزرگ شدن فروختی یکم حواست پیش من باشه گفت داری حسودی میکنی منم گفتم آه اصلا بمیره دوسش ندارم خواستم خودمو لوس کنم با شوخی گفتم نه جدی
ما ۴ساله باهمیم خیلی وقتا ناراحتم کرده دلمو شکونده.دیشب چون گفتن اونجوری یه دعوایی راه انداخت چرا گفتی من دوسش دارم نباید میگفتی دوروز دیگه میگی خونوادت بمیرن مامانت بمیره میگمدچه ربطی داره اخه من یه دختریم کاملا احترام وحرمت همه چیو همیشه میگیرم توروی بزرگتر وایسادم حتی خودش
حتی کوچکترین حرف بدی نزدم تو این چند سال حتی یه احمق
از دیشب بعد اینکه منو گریه انداخت بخاطر حرفش آفلاین شده رفته که رفته حتی پیام نداده
میگم خوب آدم موقع ناراحتی یه چی میگه میگه خوب شد شناختمت و ازاین حرفا قهرکرده رفته که رفته ذره ای ناراحتی من واسش مهم نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
