زندگی معمولی

خاتون۰۰۰

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/25

تعداد پست: 6427

دلم برای یه زندگی معمولی تنگ شده

با آرامش کنار خانواده سفربریم

دغدغه ی آینده ی بچه ها رو نداشته باشم.

به فکر تورم وجنگ نباشم .

اینا خیلی معمولی خیلیییی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

1404/05/12

14:57

6 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

شیربلال۱۲۳

عضویت: 1402/01/24

تعداد پست: 4252

برای حسرت یک زندگیه معمولی

1404/05/12

14:58

2 نفر لایک کرده اند ...

بوردوک

عضویت: 1403/03/20

تعداد پست: 5501

قطعیه برق حل بشه،بقیه مهم نیست

1404/05/12

14:58

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خاتون۰۰۰

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/25

تعداد پست: 6427

برای حسرت یک زندگیه معمولی

😔😔😔

1404/05/12

14:58

0 نفر لایک کرده اند ...

سرونازخانوم

عضویت: 1401/05/13

تعداد پست: 3170

منم همینطور.منم همینطورر😪

❤

1404/05/12

14:58

0 نفر لایک کرده اند ...

nastaram

عضویت: 1398/12/24

تعداد پست: 48957

متاسفانه الان تعلیق میشی حسرت یه تاپیک معمولی هم اضافه میشه

دزدی مرتبا به دهكده ای ميزد،روزی که ردپای به جا مانده، شبيه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت : دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده ، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هرکسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد. دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد ، خود کدخداست ، مردم پوزخندی زدن و گفتند : کدخدا بهدل نگیر، مجنون است دیوانه است، ولی فقط کدخدا فهمید که تنها عاقل آبادی اوست.از فردای آن روزکسی آن مجنون را ندید وقتی احوالش را جویا می شدند کدخدا میگفت:دزد او را کشته است، کدخدا واقعیت را گفت ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت، شاید هم از سر نوشت مجنون میترسیدند. چون در آن آبادی، دانستن بهايش سنگین ولی نادانی، انعام داشت....

1404/05/12

14:59

1 نفر لایک کرده اند ...