دلم داره میترکه
خیلی دوسش دارم اما اون ...
انگار اصلا دوستم نداره
بیشتر وقتشو یا سرکاره یا پیش خانوادش
دلم برا بغل کردنش له له میزنه
فقد دوس دارم بغلم کنه بهم عشق و محبت بده
توجه کنه از هر صد بار یه بار راضی ام
خیلی خستم از خودم بدم میاد ک چرا انقد دوسش دارم
بخدا منم ادممم
خیلی خستم خیلی افسردم
تو این قضیه هرچقد بیشتر اصرار کنی نتیجه عکس میگیری
ب بغل کردنت ترغیش کن ولی مستقیم نگوبیا بغلم کن
بیا بهم محبت کن
هیچوقت بهش نگو بغلم کن
هر وقت بغل خواستی بدون حرف خودت برو تو بغلش خودت بغلش کن و بگو آخیش آرامش منی تو چقد تو بغلت حالم خوب میشه
یادش بخیر
منم ی زمانی خیلی بغلی بودم
ولی بغل ام نمیکرد
میگفت موهات میره تو دهنم و میخوره ب سر صورتم
خوشم نمیاد
دیکه موقع خواب؛ روسری سرم میکردم ک قبول کنه بغل ام کنه
مردک نفهم
و حالا همسره جدیدم
قربونش برم
تا صبح حاضره رو دستش بخوابم
حالا خودم حوصله ندارم
میخوام راحت و جدا بخوابم
ذکر یاودود بگو
