قشنگم خودش میدونه من مخالف سر سخت ازدواج و این حرفام
فکرم نمیکنم فکر ازدواج تو سرش باشه چون میدونه چنین کاری رو کنه هیچوقت مارو نمیبینه
اما من نمیخوام پیامی ام باشه
بابام اصلا برام مهم نیس چون الانم محبتی نمیبینم ازش بره هر غلطی مبخواد کنه
اما کسی جای مامان من نباید بیاد
شابد باورت نشه از وقتی فهمیدم فقط دلم میخواد بابام بمیره
شماره زنه برداشتم همش دلم مبخواد فوشش بدم