من الان ۱۷ سالمه دوماهه دیگه عروسیمه
۱۵ سالگیم نامزد کردم( عقد)
حالا مشکل من اینه
من خودم نخواستم که ازدواج کنم به زور وبه اجبار مامانم بود
ازدواجم اجباری بود
با اینکه مامانم منو خیلی اذیت کرد ولی من خیلی دوسش دارمم
هر وقت با نامزدم میریم بیرون
دقیقا جایی که قبلا با خانوادم رفته بودم بیرون
یادم میوفته و ناراحت میشم میگم چقدر زود گذشت یه زمانی من با مامان بابام اومدیم اینجا و....
یا هر وقت حرف عروسی میشه منم دلم میگیره دوست دارم جیغ بزنم گریم میگیره
شبا همیشه برام دلگیره موقع خواب که میشه دلم برای عالم و آدم تنگ میشه
من دقیقا مشکلم اینه
خودم نمیخام عروسی کنم و برم اصلا نمیخاستم ازدواج کنم
ولی خانوادم بر عکس من هستن
من چیکار کنم؟؟؟