باز باران!
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟
روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین
پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــاران
می خورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه
شایدم گم کرده خانه ....
چسب دور یخچال جنسش خوب نیست یکمش کنده شد زودی،،دستگیرش همون هفته اول شکست،آلارمشم همیشه خدا خرابه یعنی حتی وقتی هم که یخچال بستس آلارمش شروع میکنه زنگ زدن
از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....