ببینید خانوم شیرین ببینید
من قبل از شما خیلی راحت بودم.
میرفتم تو کوچه فوتبال بازی میکردم.
عصرا تلویزیون میدیدم.
درسمو میخوندم...
حالا درس نمیخوندم ولی یکاری میکردم نمرشو میگرفتم.
من به جز این ناصره هیچ رفیق جون جونی نداشتم.
تابستونا میرفتم گلخونه بابام سه ساعت گلا رو اب میدادم،
بیست بار اب تنی میکردم.
بابا من روزی شیش ساعت خطاطی میکردم! شیش ساعت!
یهو مینشستم کل قصه های مجیدو میخوندم.کلشو!
بعضی موقع ها از خونه میومدم بیرون،
پیاده میرفتم تا
پارک ملت
پارک ساعی
یبار رفتم توچال
با پای پیاده
خیلی باحال بود
جمعه ها..
جمعه ها کوه موه نمیرفتیم..
من میرفتم سینما
بعضی فیلما هم میشد
بیشتر از سه بار هم میدیدم،
اونایی که قشنگ بودن.
خیلی اروم بودم...
بعضی وقتا مزاحم تلفنی هم میشدما..
اما فقط فوت میکردم.
من فوت میکردم اونا فحش میدادن
فحش در برابر فوت
خانوم شیرین بابا شما کی بودین یهو امدین مایه بدبختی ما شدین....... :))))
بابای من.. بابای من منو به خاطر شما از مینی بوس پرت کرد بیرون
ای خدا خداجون یکاری کن من رسیدم دم در بیمارستان این احمد اقا،
خانوم شیرین رفته باشه..