تو خنگی که این همه کلاس رفتی تهش هم کنکورت هیچی نمیشی
هنوز تراز تیر نیومده نمره هامم متوسطه تازه هنوز دوتا اعتراضم نیومده هنوز انتخاب رشته نکردم بعد این اینجوری میگه برید دوخت تنمم کرد که من هیچی نمیشم اصلا نشم به اون چه زندگی خودمه دلم میخواد هیچی نشم میخوام گمنام باشم هی میگه اون همه کلاس یه کلاس حسابان رفتم یه کلاس شیمی همین نه مثل دوستام سه تا حسابان بنویسم دوتا شیمی دوتا گسسته و هندسه من رعایت اینا رو کردم اینا الان فک میکنن کلی کار کردن برام اون شرایط خونه که هر روز جنگ و دعوا بود الان توقع داره تهران بیارم بابا اصلا من نمیتونم بیارم همین که زحمت کشیدم کلی کاره هی میگه ته کارات بازه خوب بازه به خودم مربوطه مشکلش رو دوش خودمه به اینا چه
عزیزدلم بهت حق میدم درکت میکنم که چقد تحت فشاری و چقد کنکورو سخت کردن امیدوارم بهترین اتفاق ممکن واست بیفته ولی خوشگل من بابات شاید لحنش بد باشه ولی ته دلش برات نگرانه غصه تو میخوره زندگی تو از زندگی خودش براش مهمتره مامان باباها گاهی فقط بلد نیستن چطوری رفتار کنن
بالاخره پدره حق داره این همه هزینه کرده نمیشه بی جواب بمونه
این همه هزینه نکرده
در ضمن منم نشستم در و دیوار رو نگاه کنم که منم روزی ۱۲ ساعت درس خوندم نشده دیگه چکار کنم من از بابام بیشتر ناراحتم اون اگر نگران پولشه من نگران آینده امم