2777
2789
عنوان

خنثی بودن

72 بازدید | 9 پست

چرا مقابل اتفاقات وحشتناک هم دیکه نمیتونم گریه کنم؟ فقط حس میکنم یه ضربه‌ی مهلک و کاری بهم وارد شده انگار هیچ حسی ندارم ادراک حسیمو از دست دادم از سوگ پدرم شروع شد و بعدش شکست عاطفی 

انگار دیگه هیچی نمی‌فهمم یا خودمو گول زدم سرپوش گذاشتم روی واقعه و از باز کردن سرپوش و رویا رو شدن با اصل داستان فراریم و نمیخوام باور کنم 

دچار انجماد درونی شدم چون میدونم با زار زدن هم مشکلم حل نمیشه خیلی منطقی شدم رباط شدم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وای منم بخدا

گریه میکنی؟ هیچی برام مهم نیست انگار احساساتم کامل از بین رفته مثل دستی که تا صبح زیر بدن مونده و یهو میخوای تکونش بدی ولی نمیتونی انگار دست نداری نمیدونی کجاست 

نمیدونم تجربه کردی یا نه 

حالم خوب نیست به پوچی مطلق رسیدم 

این خیلی بهتر از زود رنج بودن و اشکت دم‌ مشکت بودنه داری پخته میشی فقط مواظب باش افسرده نشی

سالهاست افسردگی شدید دارم ولی پختگی جور دیگه‌اییه 

من زندگیم مختل شده و توضیح دادنیم نیست زندگی کردنیه و یه زندگی رو نمیشه کامل برای کسی از اول تعریف کرد

من آدم فوق حساس و زودرنجی بودم و هستم اتفاقا 

گریه میکنی؟ هیچی برام مهم نیست انگار احساساتم کامل از بین رفته مثل دستی که تا صبح زیر بدن مونده و یه ...

نه گریه نمیکنم قبلا سر هر چیز کوچیکی میزدم زیر گریه

فک کنم از بس خرج کردم احساساتمو ک تموم شده😑😂

ازم پرسید: راز موفقیتت چیه؟  گفتم: بحث نکردن با افراد نادان  گفت:چجوری؟مگه میشه؟ گفتم:آره میشه  گفت:نمیشه  گفتم:اوکی حق با شماست نمیشه ...🤭😉

مگه همه باید همیشه گریه کنن

پدرم که فوت کرد حتی تو خاکسپاری گریه نکردم مات و مبهوت بودم بدنمم کاملا گرم بود انگار نمی‌فهمم چی شده یا از حجم بزرگ درد مغزم نابود شده بیحسی رو پیش گرفته 

همه دورم کرده بودن خجالت می‌کشیدم بگم بدنم سرد نیست فشارم نیفتاده کاملا آرومم 

از همون روز این حالتام شروع شدن 

قبل خاکسپاری حتی نرفتم سردخانه به قدری حالم بد بود و فشار استرس و شوک وحشتناک بزرگی که بهم وارد شده بود 

فکر کردم نمیتونم برم خاکسپاری ولی به محض ورود به سالن عروجیان آرامش عمیقی بهم وارد شد وقتی پدرمو دیدم تمام اون ترسا به آرامش بدل شد آرامش مطلق 

نه گریه نمیکنم قبلا سر هر چیز کوچیکی میزدم زیر گریهفک کنم از بس خرج کردم احساساتمو ک تموم شده😑😂

ممکنه 

به خاطر اینکه احساساتمونو بی‌رویه هدر دادیم عاقل شدیم 

ممکنه به خاطر اینکه احساساتمونو بی‌رویه هدر دادیم عاقل شدیم

حق

ازم پرسید: راز موفقیتت چیه؟  گفتم: بحث نکردن با افراد نادان  گفت:چجوری؟مگه میشه؟ گفتم:آره میشه  گفت:نمیشه  گفتم:اوکی حق با شماست نمیشه ...🤭😉

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز