آخه پسرم دیگه بزرگم شده حالیش میشه قشنگ ۴ سالشه😭💔 خوابم نمیبره از غصه😭😭😭
پسرکم...عزیز دل مادر ...من تورو به دنیا نیاوردم ولی بدون:زیباترین روز های زندگیمو کنار تو گذروندم فرشته کوچکم...از همون لحظه که دست های نحیف و کوچیکت رو روی صورتم کشیدی شدی شازده کوچولوی من😅💔...شدی تکه ای از وجودم...تورو با همه عشق و محبت مادریم وصله زدم به تنم شیرین زبون مادر ...تا بشی پاره تنم ...پاره جدا نشدنی تنم...همون لحظه که فیلم شکنجه شدن آوا کوچولو رو دیدم...با خودم گفتم چطور میشه؟؟؟؟مهر این بچه ای معصوم به هر دل سخت و سنگی رسوخ میکنه...چطور انقدر تنفر؟چطور انقدر بی رحمی؟پسرکم ...از همون روزی که قرار شد مادرت باشم...با خودم عهد بستم اگرچه به دنیات نیاوردم...اما دنیایی رو برات به ارمغان بیارم...دنیایی پر از عشق...پر از محبت...بغلت کنم...قربون صدقه ان برم و عشق و محبت مادریم رو به پات بریزم...این نامه ازطرف مامان آیسانه...به میکائیل کوچولو ...پاره تن مامان🙂💕مهربان باشیم ...با کودکانی که گاهی جز خدا ، پناهی ندارند...
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
اصلا نمیتونم تصور کنم بچم ضجه بزنه من پشت در باشیم بمیرم نبینم اون روز رو 😭😭😭😭😭😭
پسرکم...عزیز دل مادر ...من تورو به دنیا نیاوردم ولی بدون:زیباترین روز های زندگیمو کنار تو گذروندم فرشته کوچکم...از همون لحظه که دست های نحیف و کوچیکت رو روی صورتم کشیدی شدی شازده کوچولوی من😅💔...شدی تکه ای از وجودم...تورو با همه عشق و محبت مادریم وصله زدم به تنم شیرین زبون مادر ...تا بشی پاره تنم ...پاره جدا نشدنی تنم...همون لحظه که فیلم شکنجه شدن آوا کوچولو رو دیدم...با خودم گفتم چطور میشه؟؟؟؟مهر این بچه ای معصوم به هر دل سخت و سنگی رسوخ میکنه...چطور انقدر تنفر؟چطور انقدر بی رحمی؟پسرکم ...از همون روزی که قرار شد مادرت باشم...با خودم عهد بستم اگرچه به دنیات نیاوردم...اما دنیایی رو برات به ارمغان بیارم...دنیایی پر از عشق...پر از محبت...بغلت کنم...قربون صدقه ان برم و عشق و محبت مادریم رو به پات بریزم...این نامه ازطرف مامان آیسانه...به میکائیل کوچولو ...پاره تن مامان🙂💕مهربان باشیم ...با کودکانی که گاهی جز خدا ، پناهی ندارند...
پسرکم...عزیز دل مادر ...من تورو به دنیا نیاوردم ولی بدون:زیباترین روز های زندگیمو کنار تو گذروندم فرشته کوچکم...از همون لحظه که دست های نحیف و کوچیکت رو روی صورتم کشیدی شدی شازده کوچولوی من😅💔...شدی تکه ای از وجودم...تورو با همه عشق و محبت مادریم وصله زدم به تنم شیرین زبون مادر ...تا بشی پاره تنم ...پاره جدا نشدنی تنم...همون لحظه که فیلم شکنجه شدن آوا کوچولو رو دیدم...با خودم گفتم چطور میشه؟؟؟؟مهر این بچه ای معصوم به هر دل سخت و سنگی رسوخ میکنه...چطور انقدر تنفر؟چطور انقدر بی رحمی؟پسرکم ...از همون روزی که قرار شد مادرت باشم...با خودم عهد بستم اگرچه به دنیات نیاوردم...اما دنیایی رو برات به ارمغان بیارم...دنیایی پر از عشق...پر از محبت...بغلت کنم...قربون صدقه ان برم و عشق و محبت مادریم رو به پات بریزم...این نامه ازطرف مامان آیسانه...به میکائیل کوچولو ...پاره تن مامان🙂💕مهربان باشیم ...با کودکانی که گاهی جز خدا ، پناهی ندارند...
میدانم عزیزِ من...!همهمان خسته و ویرانیم...اما ناگزیریم به ادامه ، ناگزیریم به جنگیدن برای چیزی که هیچوقت سهممان نبوده...خدا را چه دیدی؟!شاید آمین شد ، شاید رسیدیم ، شاید چشیدیم طعم هر آنچه که آرزویش را در سر پروراندیم
اسی جانم ناراحتی نداره به این فک کن برای سلامتی و آیندشه و باید هر پسری این مرحله رو بگذرونه به خاطر سلامتش نترس چیزی متوجه نمیشه داداش من۶سالش بود تموم شد رفت براش هدیه ای چیزی هم میشه بگیری که حواسش یکم پرت بشه شاید مفید باشه و نترسه خیلی و باهاش صحبت کن اگه سوالی یا نگرانی داشت
عزیزم تو اون دوران من هنوز مامانش نبودم همسرم درگیر مراسم خاکسپاری مادر پسرم بودن 😔 سر زا رفت مادر پسرم...
پسرکم...عزیز دل مادر ...من تورو به دنیا نیاوردم ولی بدون:زیباترین روز های زندگیمو کنار تو گذروندم فرشته کوچکم...از همون لحظه که دست های نحیف و کوچیکت رو روی صورتم کشیدی شدی شازده کوچولوی من😅💔...شدی تکه ای از وجودم...تورو با همه عشق و محبت مادریم وصله زدم به تنم شیرین زبون مادر ...تا بشی پاره تنم ...پاره جدا نشدنی تنم...همون لحظه که فیلم شکنجه شدن آوا کوچولو رو دیدم...با خودم گفتم چطور میشه؟؟؟؟مهر این بچه ای معصوم به هر دل سخت و سنگی رسوخ میکنه...چطور انقدر تنفر؟چطور انقدر بی رحمی؟پسرکم ...از همون روزی که قرار شد مادرت باشم...با خودم عهد بستم اگرچه به دنیات نیاوردم...اما دنیایی رو برات به ارمغان بیارم...دنیایی پر از عشق...پر از محبت...بغلت کنم...قربون صدقه ان برم و عشق و محبت مادریم رو به پات بریزم...این نامه ازطرف مامان آیسانه...به میکائیل کوچولو ...پاره تن مامان🙂💕مهربان باشیم ...با کودکانی که گاهی جز خدا ، پناهی ندارند...