2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

این که شمارو اذیت میکنه ، در نظر خودش داره غیرتشو نشون میده

 غیرت خیلی فرق داره واقعا میره ی چیزایی ب خونواده ام میگ ک روحمم خبر نداره 


فضولی بیجا میکنه همش خسته ام از دستش 

  داستان زندگی من از رمان رمان تر شاید ی روزی نوشتمش🕊

دخالت در همه موارد و دروغ گفتن اینک ی حرفیو ب دروغ بهت نسبت بده

ببین فقط بی توجهی!

قاعدتا انقدری شنیدی ازش که حالت بهم بخوره و اذیت بشی

سعی کن هیچ اهمیتی ندی هرچقدرم که تحت فشاری

تظاهر کن اهمیت نمیدی و صداشو نمیشنوی اصلا

شاید توی طولانی مدت یکم جواب باشه...

ببین فقط بی توجهی!قاعدتا انقدری شنیدی ازش که حالت بهم بخوره و اذیت بشیسعی کن هیچ اهمیتی ندی هرچقدرم ...

 خیلی کوتاه میام باهاش اهمیت نمیدم ب حرفاش 


ولی مبینی حرفای میزنه ک خونواده ام باورش میکنن اونوقت چجوری باید ثابت کنم ک دروغ میگ 🤦‍♀️

 

  داستان زندگی من از رمان رمان تر شاید ی روزی نوشتمش🕊

میتونی یکبار برای همیشه تو روش وایسی و داد و بیداد کنی بعدم هیچ اهمیتی ندیاقتضای سنشه و باید دمشو چی ...

 

چی بگم خواهر والا خسته ام دیگ 

ب هرکیم میگی میگ بی اهمیتش کن  نمیشه ک ادمم ی ظرفتی داره دیگ

  داستان زندگی من از رمان رمان تر شاید ی روزی نوشتمش🕊

خیلی کوتاه میام باهاش اهمیت نمیدم ب حرفاش ولی مبینی حرفای میزنه ک خونواده ام باورش میکنن اونوقت چجور ...

کاملا نادیده اش بگیر و اگر فکر میکنی خانوادت درکت میکنن و قراره جدیت بگیرن ، بشین منطقی باهاشون صحبت کن و بگو که روانت در خطره و نمیدونی از دستش باید چیکار کنس

کاملا نادیده اش بگیر و اگر فکر میکنی خانوادت درکت میکنن و قراره جدیت بگیرن ، بشین منطقی باهاشون صحبت ...


 میگم  بهشون میگن تقصیر خودته بهش اهمیت نده  ماعم خرفشو باور نداریم ولی انیجوری نیس بعضی از حرفاشو باور میکنن اون روز جلو نامزدم از دست داداشم کلی گریه کردم نثلا رفته بودیم بیرون ی هوایی عوض کنیم  ی چیزی گفتع بود ب خونواده ام اونام اعصابشون خراب شده بود همونجا بهم گقتن ک چرا اینکارو کردی  منم گفتم دروغ میگ ولی باور نکردن 

  داستان زندگی من از رمان رمان تر شاید ی روزی نوشتمش🕊

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز