یه بار یه بچهای عروسک باربیش رو خونه مامان بزرگم جا گذاشته بود بعد مامان بزرگم دید این عروسکه خیلی لخته رفت با ته مونده پارچهها دو تا دونه آستین دو تا لنگ تنبون یه مانتو بلند یه دامن گل گلی با یه چادر سیاه براش دوخت بعد بچه یاد عروسکش افتاد اومد خونه مامان بزرگم که ببرتش بعد عروسکه رو اینجوری دید از ترس زهرش ترکید عروسک رو همونجا پرت کرد الان سالهای ساله که اون عروسکه روی دراور خونه مامان بزرگمه چه آدم کوچیک چه آدم بزرگ عروسکه رو میبینه میترسه چون در کنار لباس، مامان بزرگم دید عروسکه خیلی آرایش داره رفت با سرمه زیر چشای عروسکرو با لباش سیاه کرد، 😂😂😂😂😅. عروسک نعوذبالله شبیه آنابل شده خیلی وحشتناکه 😁😁😂😂
فقط به امید این زنده ام که روزی درمان سی پی بیاد❤️ که منم نشستن و راه رفتنه پسره کوچولوم فرشته ی بی بالم و ببینم❤️ پسرم با تو، تو این جاده ها بدون امیدم میتونم زندگی کنم🫂
بدترین کاربران سایت ازنظرمن : ۱. به پروفایل و اسم کاربریت گیرمیده ۲. تاپیک هاتو چک میکنه و وسط بحث، مشکلاتت رو توسرت میکوبه! ۳. ب استارتر میگه سریع حرفاتو بگو خوابم میاد!! ۴. نظراتشو بشدت تحمیل میکنه و اصرار داره توی فلان کتاب خونده ک اسمش رو یادش نیست! ۵. اگ نظرت باهاش موافق نباشه، شروع میکنه به توهین و تحقیر! ۶. جوری غلط املایی همه رو میگیره انگار اینجا امتحان دیکتهس و اونم معلم فارسی! ۷.توی تاپیکش کلی نظر میدی، هیچ اهمیتی نمیده!