اصلا کاراش رفتارا دیونم میکنه.
از دیروز که رفتیم بیرون خانم دوتا رفیقاشو اورده مجلس
بعد منو کوچیک کرده جلو رفیقاش برای اینکه بخندن میگم چرا اینطوری میگی مگه دخترت نیستم .
هیچی دیگه میخواستیم برگردبم پدرم اومده دنبالمون که ۳ نفرو با خودش چهار نفر اورده اصلا تو ماشین جا نبود بشینم
بهش میگم جا نیست مادر من میگه خب چیکار کنم هیچی این با رفیقاش با ماشین رفته منه بدبخت پیاده اومدم ینی انقدر بچت برات مهم نیست
امروزم بخاطر اینکه انقدر غر برای تمیز کردن خونش کرد
دیونم کرد زدیم ب تیپو تاپ هم
همش بی دلیل داد میزنه اصلا خوش نداره ببینه ی جا نشستم
از اونم ورم ب دلایلی نمیتونم برم سرکار