زندگی قبلی من

می‌دونم همینجوری گفتم، بالا هم گفتم براتون یه واکنش هایی مثل گربه دارم ناخواسته انگار قبلاً گربه بودم

خیلیا تو این دنیا تجربه های این جوری مثل ما و کمتر و بیشترشو دارن .. ولی این داستان خیلی به ذهنم میاد .. هی میگم واقعا این چی بود ک تجربش کردم .. حتی دوست دارم بازم تجربش کنم جالبیش اینجاست 

خانوم نگران نباشید این چیزی که گفتید برا آینده هست احتمالا چون تو ذهنتون هم ثبت شده حواستون باشه شاید بعدش اتفاقی بیفته 

من خیلی اینطور برام پیش اومده چند ساله جوری که دیگ با ی نفر ت خواب ارتباط گرفتم ی غریبه ک تو واقعیت منو دید بخاطر اینکه از ی سری موجودات آزار میدیدم کمکم میکرد تا حدی پیش رفتیم ک ی دختر رو از کما کشیدیم بیرون ولی دیگ نخواستم ادامه بدم 

در کل بخوام بگم زیاد مشکلات عجیب داشتم

سعی کنید حواستون باشه ب اون صحنه 

آره دقیقا انگار عین یه خوابی بود که داشتم‌ توی بیداری میدیدم .. واقعا گاهی وقتا از فکر کردن بهش موهای تنم سیخ میشه 😬

اصلا نخوا دوباره تجربش کنی چون شک نکن کار ب جاهای باریک میکشه چون تو سفر روح خیلی از موجودات میتونن اسیب رسان باشن 

من ب جایی رسیدم حتی تو واقعیت صدا هایی انگار از ی بُعد دیگه می‌شنیدم داشتم دیوونه میشدم هنوزم اثراتش هست ولی کمتر شده از وقتی کناره گرفتم و نخواستم ادامه بدم 

به خیلی از کاربرایی که تو این تاپیک نظر گذاشتن واقعا پیشنهاد میکنن تحت نطر متخصص باشن

با استاتر نیستم یه موضوعی براش جالب ادمده و خواسته تحقیق کنه

اما افراد متوهمی که توهمشون رو باور دارن واقعا بیمارن

ادم می‌شناسن انقدر عمق این اتفاقات رفته که برگشته بود ی بیماری ناعلاج گرفته بود ک دکترا تشخیص نمیدادن تا آخرش هم انگاری هنوز اون بیماری باهاش ک معلوم نیست ولی ناشناختس 

من خودم داشتم دیوونه میشدم تا نصفه راه رفتم 

حتی داشتم تله کنزی رو وارد میشدم از استادم که کاملا میتونست اجسام رو جا ب جا کنه 

ولی بخاطر خطراتش برا خانوادم و خودم نخواستم ادامه بدم

تا برات اتفاق نیفته که باور نمیکنی 🗿👍منم خانوادم فکر میکردن توهم زدم تا اینکه ی سری نشانه ها دیدن ترسیدن 

مثلا فکر کن مرگ ی سری افراد رو از قبل دیدی خودتم فکر کردی متوهم شدی و تو ذهنت ثبت شده و بعدا دیدی عه واقعا یارو که می‌شناختیم با همون صحنه های سخت برات اتفاق افتادن 

🗿🗿بخدا خودمونم دوست داریم باور کنیم توهمه ولی خیلی چیزا توهم نیست واقعا

نه یه دوبار قبل ترش یا بعدش فکر کنم تجربش کردم ولی خب این بیشتر ذهنمو درگیر خودش کرد اون دفعات قبلیم ک تجربه کردم جور دیگه ای بود عین واقعیت محض حتی انقدر ضربان قلبم تند تند میزد و تنگی نفس گرفته بودم ک سر اون دو دفعه قبلی نتونستم سرپا وایسم رو زانوهام نشستم چشمام سیاهی رفت و دستمو گرفته بودم به دیوار ک نیوفتم .. 😖 اونجا تو خونه بودم دو دفعه پشت سرهم تو فاصله ی دو سه دقیقه اتفاق افتاد یه بار وقتی تو ی هال خونه بودم یه بارم وقتی رفتم تو اتاق .. نشستم زمین چیزیو نمیدیدم فقط حس کردم ک یه نفر داره از دور میاد سمتم و بهم نزدیک میشه یکی ک دقیق چهرشو نمیدیدم ببین خداشاهده موهای تنم سیخ شده الان ک دارم مینویسم اینارو برات .. انگار یه سایه داشت میومد سمتم خیلی اروم فرض کن یه مرد قد بلند که انگاری داشت میومد ک جونمو بگیره بعد اون لحظه این فکر ب ذهنم اومد میگم شاید حمله قلبی بوده داشتم میمردم چون میگم خیلی شدید داشتم ضربان قلبمو احساس میکردم .. تا حالا هم این موضوع رو ب هیچکس دیگه ای تعریف نکرده بودم این بار اولم بود 😣😓

هم سعی کن اونقدر خسته ولی با ذهن آروم به خواب بری که اینطور خوابا دیگه نبینی زیاد برات پیش نیاد چون ممکنه به جاهای باریک کشیده بشه اگ تکرار بشه

منظور میگم که احتمالش هست دقیق نمیتونه بگه ادم چی در انتظارشه یا گذشترو و ایندرو ک ندیدیم فقط حدسه 

مثلا ی مثال دیگ برات بزنم نگی داری چرت میگی بخدا اول خودمم فکر میکردم توهمه همه چی 

ولی من درباره خالم خیلی چیزا دیده بودم درباره خونشون ی سری چیزا که اوکی نبود و نمیتونستم براشون توصیف کنم ک نترسن ولی در همین حد گفتم بهشون که مراقب باشین در عرض چند وقت ی اتفاق برا طبقه پایین خونتون پیش میاد دیگ نگفتم چی ولی بهشون گفتم تو خونتون دعا و طلسم کار گذاشتن

دعا ها رو که پیدا کردن هیچ

سر همون تایمی هم که بهشون گفتم دقیقا همون طبقه آتش سوزی شد 

اره خب درست میگی، منم نمیخام ب اون سطح از دیوونگی برسم ک عقلمو از دست بدم و کارم ب تیمارستان بکشه ولی برام یه جورایی جالبه، با خودم میگم چی میشه اگه یه چیزاییو از گذشته یا حتی آینده ببینم .. من به این چیزای ماورایی اعتقاد و علاقه زیادی دارم ..