خواهر شوهرم رفته کورتاژ.
زنگ زدم میگم بیا من میرم وایمیسم پیشش میگه نه تو سوپ بذار کاچی بذار هیچ نمیگه شاید تو خونه نداشته باشم چیزی یا بلذ نباشم 19 سالمه .
دیگه 50 سالم نیست ک چه توقعاتی دارنا.
چون وسایلاشم ندارم . خستم شدم از دستشون چون ده روزه اینجاست خواهر شوهرم بچه کوچیکم داره نمیذاره بخوابیم بس ک صدا میده هفت صبح جیغ
خدا صبرت بده
خب بگووسایل ندارم
چرا همه از خواهر شوهر مینالن😁
اصن تعارف نباید میکردی
همینکه بچشو نگهمیداری بسه
بعدم کورتاژ بیس چارساعت بستریه ، چخبره ۱۰روز
خب نداری زنگ بزن شوهرت بخره
بلد نیستی خب از مامانت بپرس یا مادرشوهرت
یکم باهم مهربون باشید😐
وا بگو بلد نیستم دیگه خودتون بیاید بپزید
ارمین پرواز میکنه خانمم
تقصیر خودته چرا میگی بیا منو برم همراه وایسم .تماس کوتاه بگیر حالشو بپرس قطع کن
کاچی وسوپ که وسایل آنچنانی نمیخواد بلد هم نیستی بپرس ازشون.تو بیمارستان هم نری واست بهتره اونجا خیلی آلودست وباید چندین ساعت روصندلی بشینی.بچشم تحمل کن هر چند سخته چون اینم دوسه روز بیمارستان باشه واسه دوسه روز خودتو آدم بده نکن
دیگه تعارف کردنت چی بود وقتی بچه پیشته
اره واقعا خاک تو سرم خواستم تعارف بزنم خوب اونم قبول نکرد ولی یکار دیگه انداخت سرم سوپ درست کردن کار نداره وسیلع هاشو ندرم بهشم گفتم ندارم گفت برو بخر ما غروب میایم یا تو این ده روز 9 صبح منو بیدار میکرد ک پاشو کاچی بذار حالمو بد کرده اخ
ای بابا تو چ بلدی اخه کاچی بپزی🥲
