اره بابای اشغالش، خسرو کشتتش توی کافه با تفنگ
شومان هم که افشین رو چند وقت یه جا زندانی کرده بود، ینفر هی بعش یچیزی تزریق میکرد، اخر سر اون هم، یه چشمش رنگی شد،بعد دیوونه شد، بعد اومد پیش سامان و هوژان، به هوژان گفت که سامان اومده تا زیوانات رو بدزده، بعد حمله کرد سمت سامان تا با چاقو بکشتش
سامان هم که تو اون مسابقه های بکس شرکت میکرد، افشین رو همونجا کشت، بعد رفت هوژان اونن وسط برگاش ریخته بود... پلیس اومد
اقلا یه وضع خیلب بدی شد
خیلی بد تموم شد، نباید سامان میمرد