واسه منم پیش اومده
خیلی سال پیش
سوار اتوبوس شدم مرده هم از در عقب سوار شد هی دیدم قلقلک میاد پشت پام زیر زانوم....تا نگاهمو میبردم پایین میدیدم چیزی نیس ... حدودا دو متر اون طرف تر یه پسره هی با سر بهم اشاره میکرد جابجا شد.بعد من فک میکردم داره نخ میده و رومو برمیگردوندم .... بعد متوجه شدم یه عوضی داره پامو میماله این پسره بنده خدا داره میگه برو اونور....خیلی کم سن و سال بودم آنقدر اذیت شدم که نگو....ساعتها گریه میکردم و احساس گناه داشتم
فک میکنم شاید ۱۳ـ۱۴ سالم بود
و الان که فکر میکنم میبینم چرا هیچ کار نکردم که بریزم سرش مثل سگ بزنن حیوونو....همون حیوونو بعداً دیدم اومده بود اطراف خونمون میوه فروشی زد....هرچی ب مامانم میگفتم خرید نکن از این باز میرف ازش خرید میکرد....انقد اذیتم میشدم که نگو(البته به مامانم نگفته بودم جریانو)
بازم از این موردها برام پیش اومده بود چندین بار و همینطور بی واکنش بودم
الان با خودم فکر میکنم احتمالا به خاطر سنم بوده
الان ده سالی هست برام پیش نمیاد
فکر میکنم اینجور کثافطا میدونن به چه سن و سالی میتونن دست درازی کنن....من اگه خدایی نکرده الان برام پیش بیاد ب راحتی میتونم طرفو پاااااره کنم چون میدونم باید در لحظه و ری اکشنی داشته باشم و آماده تر از قلبم....دیگه آدم شوکه شدن نیستم