عقدیم مامانش یک هفته هست پاهاش درد میکنه نمیتونه راه بره تا یکماه نمیتونه راه بره خاهراش یک هفته پیش مامانشون بودن بعدم ولش کردن رفتن شوهرم میگفت تو بمون شوهرمم تو خونه بیکار بود من چون اونجا خابم نمیبرد ساعت ۲ ۳ از خاب بیدار میشدم شوهرم بهم گفت مسئولیت پذیر باش خاهرام بعد میگن زنت که خاب بود برا مامانمون کاری نکرد بعد گفت میدونم وظیفه ای نداری ولی مسئولیت پذیر باش منم بهش گفتم کاری که بتونم انجام میدم کاریم که نتونم انجام نمیدم ولی بدم اومد از حرفش یا بهش میگم منو ببر بیرون من حوصلم سررفته میگه مامانم نمیتونم تنها بذازم میگم الان که تنها نیست خالت پیششه میگه حالا بیرون رفتنت خیلی واجبه بعد دیشب خاهرس اومد سر زد به مامانش بعد ولش کرد رفت پارک بادوستاش
چقد رومخ و بچه ننه.
متاسفانه اختیار زن با شوهرشه و کمک کردن به مادر هم بیشتر به گردن پسر هست و خانواده اون
دخترا هر کدوم باز میرن خونه شوهرشونو و کارای اون طرفو انجام میدن
سعی کن بری فک کن مامان خودته مهربون باش اگه خوبن
ب دلت نگیر
منم خواهرشوهرام اصلا کمک نمیکنن وقتی من میرم خونه مادرشوهرم ولی من همه کارارو میکنم چون مادرشوهرم پاش درد میکنه خجالت میکشم اون خم و راست شه جلوم
اونم با درک و محبته با من
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
