من ۱۸ تا ۲۵ سالگیم مشغول درس خوندن بودم و همزمان برام خاستگار میومد و ۲۵ ازدواج کردم و تا ۲۶ دو تا لیسانس گرفتم
از سن ازدواجم راضیم از درس خوندنم راضیم
از چیزهایی که راضی نیستم
اینکه همیشه نگران آینده بودم ولی نگرانی هام الکی بود پس کمتر نگران می بودم
و اینکه به ورزش وتغذیم بیشتر اهمیت میدادم
بیشتر مطالعه عمیق میکردم کمتر وقتمو تو مجازی حروم میکردم
رو معنویاتم بیشتر کار میکردم و ارتباطمو با خدا قوی تر میکردم
و حتما تو این بازه زمانی شروع به کار میکردم و کار رو موکول نمیکردم به بعد درس