من یه مدت بخاطر افسردگیم با یه مشاور که آشنای ماهم بودصحبت میکردم یه روز به مادرم گفت شماره دخترت
(یعنی من)رو بده که کمکش کنم مامان منم چون ازش مطمئن بود آشناهم بود شمارمو داد زود به زود پیام میداد احوالپرسی میکرد یه روز بهم گف
کاش سنت بیشتر بود😐 گفتم چرا گف همینطوری اینجا
بود که فهمیدم بهم نظر داره ولی چیزی نگفتم گفتم شاید من اشتباه میکنم
این اواخر سوالای بد و...می پرسید یه روز که یه سوال بد پرسیده بود (ج...سی )من هرچی از دهنم در اومد بارش کردم بهش گفتم خجالت بکش تو حداقل 20 سال از من بزرگتری سن مادر منو داری و...
دیشب پیام داد معذرت خواهی کرد منم کلی فحش بد بارش کردم اونم تهدید کرد میترسم پیامامو نگه داره بره شکایت کنه دیونن اینا چه غلطی کردم