2777
2789
عنوان

چطوری پسر بچه رو جذب کنیم

326 بازدید | 19 پست

من یک خواهرزاده دارم پسر  ۷ سالشه خیلی دوسش دارم همیشه از بچگی میبردمش پارک براش خرید میکردم تو خونه باهاش بازی می‌کردم ولی با برنامه ریزی مادربزرگش اون از من کرده .نمیدونم چی کار میکنه که دیگه همش تمایل داره بره خونه اونا .برای اینکه یه پسر ۷ ساله بیشتر بیاد پیشم چی کار کنم ؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

آنقدر این زن حرصم درمیاره که نگو عین جادوگر همه رو طلسم میکنه آخه چطوری بچه ای که عاشق من بود الان حوصله منو نداره واقعا اینا که میان از مادرشوهر می‌نالند رو اینجا درک میکنم 

مجردم

سلام مجدد

ببخشین تاپیک جدید بابامحسن

یه پیام نوشتین مشتاق شدم ازتون بپرسم

چطوری بر بی نظمی ها غلبه کردین..؟

من اوایل زرنگ بودم ولی بخاطر افسردگی

چندساله کنترل اوضاع از دستم در رفته

از اون یکی پیامم در تاپیک تون متوجه شدین که

درد عضلات و ضعیفی و لاغری دچارم..

کارها برام سنگین شده؛ بچه هام خیلی میریزن..

همسرم فقط به اونا گیر‌میده..منم ناراحت میشم..

حس میکنم منظورش منم..آخه قبلا

اوج تمیزی ها بودم..ولی الان حرکت آهسته شدم..


سلام مجددببخشین تاپیک جدید بابامحسنیه پیام نوشتین مشتاق شدم ازتون بپرسمچطوری بر بی نظمی ها غلبه کردی ...

سعی کردم هر چی برمیدارم بذارم سر جاش 

لباس درمیارم بزارم سر جاش 

یه کاری که کردم خیلی از وسایل اضافی رو میریزم دور

 زیاد وسیله  نگه نمیدارم 

دیگه زیادذلباس  نمیخرم لباس‌های مهمونیو جدا کردم از لباس تو خونه اونا دبیشتر مرتب میکنم لباس مهمونی کمتر مصرف داره 

سعی کن خودتو دوست داشته باشی خونه ات دوست داشته باشی اینطوری علاقه ات بیشتره 

اینم بگم بیشتر شلختگی ام مربوط به اتاق خواب بود

ممنون عزیزم برای ما بیشتر بخاطر فراموشی بچه هاست..

(۱۰_۱۲ساله هستن)

هرچیزی رو میارن جای دیگه میذارن..در لحظه که میبینم میگم بردارین گوش نمیدن..مسئولیت گردن نمیگیرن..

چون الگوی خانواده پدرشون رو دیدن..که زیر بار مسئولیت نمیرن و همیشه فراری هستن..اینا هروقت اونا رو ببینن..هم حاضر جواب هم پشت گوش انداز میشن..

اینم بگم همسرم اینقدر گیر میده..

بچه ها بی تفاوت و لجباز شدن..

من همسرم خبر نداره خودم چقدر می بینم..

و یادآوری میکنم بهشون.. 

هی یا چقلی بچه ها رو به من میکنه..یا اونقدر واسه هر چیز کوچیک بلند داد میزنه..که نگو..

حس میکنم بخاطر اعصاب اینقدر عصبی میشم

که بدن درد میگیرم..الان امشب درد دوباره شروع شد

از لگن به پایین سمت چپم ضعیفه..

بهش میگم دیگه چیزی که خودم خبر دادم و زجر میکشم

 به من نگو..یهو میام سر بچه ها خالی میکنمااا..

یا بلای سر خودم میارم..

اینم بگم همسرم اینقدر گیر میده..بچه ها بی تفاوت و لجباز شدن..من همسرم خبر نداره خودم چقدر می بینم..و ...

من انقدر درد کشیدم دیگه هیچی برام مهم نیست حساسیت هات رو کم کن چاره ای نیست بهتر از اینه که سر بچه ها خالی کنی یا سر خودت بلا بیاری خدا نکرده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز