از سال دهم شروع کردم مشاوره گرفتن کلاس کنکور رفتن و روزی ۱۱ تا ۱۳ ساعت درس خوندن نمرات مدرسه هم خوب بودن نهایتاخیلی کمش ۱۸
سال دوازدهم یکم شل شدم و خب ۶ ماه درست نخوندم اما دوباره خودمو جمع کردم
(چون صمیمی ترین دوستم بی دلیل باهم بد شد از نظر روحی و روانی بهم ریخته بودم)
خلاصه شد کنکور اردبهشت و من رفتم سر جلسه کنکور و دیدم تستا رو بلدم ولی زمانو اصن نمیتونم مدیریت کنم (اون سه سال تست زماندار کار نکرده بودم) از هر دفترچه شاید ۵ تا تست درست زدم و تراز کنکورم شد ۴۶۰۰
تصمیم گرفتم پشت کنکور بمونم ولی ۴ ماه از درس فاصله داشتم چون توی اون سه سال استراحتی نداشتم
وقتی دوباره شروع کردم دیدم خیلی سخت میتونم تمرکز کنم(قبلشم مشکل تمرکز داشتم اما شدت بی توجهی بیشتر شده بود)
وحشتناک وسواس گرفتم بودم نکنه یاد نگرفتم
خلاصه با صحبت روانشناس قرار شد من برم روانپزشک و قرص مصرف کنم
من از دی شروع کردم قرص خوردم و میتونم بگم قرصا منو بیهوش میکرد دوهفته اول کلا خواب بودم بعد به سختی رسیدم به ۷ ساعت ولی کل روز خواب الودگی زیاد بود
این قضیه تا عید ادامه داشت عید خسته شده بودم از اون وضعیت و قرصا روقطع کردم
ولی ناامید بودم و کم میخوندم یا از غصه فق گریه میکردم
امتحان نهایی هامو نمیگم بد ولی خیلی عالی ندادم کنکورمم بد شد تستای زیادی نتوستم بزنم
بچه ها من خیلی دلم میخواد دوباره پشت کنکور بمونم اما نه مشاور راضی میشه نه خانوادم
حیفه چون درسم خوبه هدفمم داروعه ولی همه میگن تو یکسال کاری نکردی که سال بعد بکنی شما ها جای من بودید به حودتون فرصت دوباره میدادین؟