2777
2789

۱ لطفا محترمانه گفت و گو کنیم 

اگه هم اعتقادی نیست بحث به حاشیه نکشید ممنونم 


سوالم : 

ممکنه یک بیماری تو سرنوشت ادم باشه ؟ یعنی سرنوشت ات باشه و حتمااا مریض شی 😿


مثلا سالها قبل از تولد ادم تو سرنوشت ادم معلوم شده باشه که فلانی فلان سال بیمار میشه


راستش تنها حالتی که میتونم با بیماریم کنار بیام اینه که تو سرنوشتم بوده باشه و خواست خدا باشه 😿


پی نوشت : دوست داشتید برای سلامتیم هم دعا کنید

یک صلوات برای سلامتیم ؟ ممنونم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من آدم زیاد مذهبی نیستم ولی بنظرم آره 

حالا شاید برات سوال بشه که پس یعنی دعا کردن هیچ فایده ای نداره؟ 

اینو توی یه کتاب خوندم که نوشته بود ، دعا کردن خیلی موثره ، شاید خداوند توی یکی از صفحات کتاب سرنوشتت، نوشته باشه هر آنچه که بنده ام بخواهد..

🩷💍🩺

انشاالله خدا بهتون سلامتی بده.
مادرم از سال 93 درگیر بیماری هست. خیلی هم اذیت شد. همین دو روز پیش منتظر جواب آزمایش بودیم. نمی گم شما رو درک می کنم ولی از دور مشاهده کردم.
خودم هر درگیر یه مشکل هستم. وقتی این شکلی بهش نگاه می کنم، سخت و دردناک هست.
اما چیزی که ما رو آروم کرد این بود که ما توی دنیا مسافر هستیم و اصلش سرای آخرت هست. 30 سال گذشت، 30 سال بعدش هم میگذره.
وقتی روزانه برای خدا کاری انجام میدیم و خدا رو توی زندگی حس می کنیم. خدا هم حکمت هاش رو به ما نشون می ده. دل آدم آروم میشه. حسی مثل داشتن یه پدر مهربون هست که همیشه پشت ما هست و ما با خیال راحت کودکانه بازی می کنیم.
یادم میاد پارسال مهر ماه، یک کلاس خصوصی به بنده پیشنهاد شد، مدرسه هم اصرار کرد که کمتر از ساعتی 800 تومن نگیری. بازار رو خراب می کنی و فلان. بهم زنگ زدن و گفتم والا من حساب و کتاب کردم، با توجه به حقوق کارگر ها، نمی تونم بیشتر از ساعتی 300 تومن بگیرم. اگر برای شما فشار مالی داره کمترش کنم.
خلاصه دو روز رفتم و تمام شد. دوباره بهم زنگ زدند و خلاصه تا همین فروردین، هفته ای 2 جلسه کلاس می گرفتند. برکت خدا رو دیدم. کلاسی که قرار بود 2 جلسه باشه، شد 1 سال. اما هر بار که خداحافظی می کردم، مادر پسر بچه می گفت "دستتون درد نکنه، انشالا خدا دختر خیلی خوبی نسبیتون کنه"
این گذشت و فروردین امسال رفتیم خواستگاری و واقعا دیدم دعای مادر این بچه چطور برام مستجاب شد. البته هنوز توی مسیر هستیم ولی فکر نمی کردم چنین دختری روی زمین وجود داشته باشه. حالا یا بنده لیاقتشون رو دارم و یا ندارم. در هر صورت دعا می کنم خوشبخت بشن.
توی همین آشنایی، حدود یک هفته دختر خانم جواب پیام هام رو نمی داد. نمی دونید چه قدر ناراحت شده بودم. واقعا کل روز هیچ کاری نمی تونستم بکنم. جلسه آخری هم مادرشون با بنده صحبت کرد و خلاصه خراب کاری کردم. حس بدی بود. دیروز با مادرشون تماس گرفتم و ازشون علت رو پرسیدم. گفت دختر سرماخوردگی شدید گرفته و صداش در نمیاد. در خلال همین مکالمه بود که صحبت های جلسه آخرم رو سعی کردم درست کنم. بعدش هم دختر خانم پیام داد و ظاهرا اوضاع درست شده. حالی که توی اوون یک هفته داشتم واقعا بد بود. این بیماری دختر خانم مهربون هم حتما براشون سخت بود. اما مثل پیوندی بود که چندین مشکل رو برطرف کرد.

آدم به این فکر می کنه که خدا مهربونه. خوب و بد هم که برای ما بفرسته، باز هم برای صلاح خودمون عه. من انتخاب نکردم که توی 6 سالگی پدرم رو از دست بدم. ولی این ها فقط بدی نیست. خدا پیامبر رو دوست داشت ولی باز هم توی کودکی پدرش رو از دست داد. برای مستقل بار اوومدن لازم هست پدر به رحمت خدا بره. راه دیگری نیست. این دنیا این شکلی هست، درمان بیماری MS با نیش زنبور درست میشه. ظاهر بعضی رویداد ها بد هست ولی ما نمی دونیم خدا چه خیری توش برای ما گذاشته.
اما اگر خدا ما رو دوست نداشته باشه، به حال خودمون ما رو رها می کنه. اره اوون موقع دیگه بلا (=آزمایش) برای ما نخواهد بود. شاید هم از دور کسی ما رو ببینه فکر کنه خیلی خوشبخت هستیم اما وقتی خدایی نیست که بهش تکیه کنی، زندگی ارزشی نداره.
ببخشید پر حرفی کردم. انشالا خدا بهتون برکت بده، تحمل بیماری باعث میشه توی سرای آخرت درجه بسیار بالایی کسب کنید. خدای ما مهربان و عادل هست.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز