سبک زندگی مذهبی💚

۱۹.۲۰

راستش منم زمان دانشجویی ام همینطوری با بچه ها از طرف دانشگاه رفتیم راهیان نور. 

بعد اونجا دیدم از یه شهیدی خیلی تعریف می کردند. 

وقتی برگشتم خونه مون رفتم سر مزارشون که داخل شهرمون هست. 

اسم شهید، ابراهیم هادی بود. 

اون موقعی که رفتم سر مزارشون، مبتلا به چندین گناه کبیره بودم و اصلا قصد نداشتم اونها رو ترک کنم و بد بودن شون رو جدی نمی گرفتم. 

بعد نمیدونم چی شد که دوباره فردا شبش هم رفتم سر همون مزار، یعنی کلا دو بار. 

بعدش از همون موقع نمیدونم چی شد که به سرعت، همه ی اون گناهان کبیره رو ترک کردم و اصلا حاضر نیستم انجام بدم. 

فقط به اون شهید گفتم شنیدم تو به همه خیلی کمک می کردی همیشه. 

به نظرتون تغییراتم ربط داره به اون شهید یا نه؟ 

چقدر تو منییییی

البته من به جز این چون همه به چادریا از دید بسیجی و کسی که خیلی نتعهد به ایناس نگاه میکنن هم بدم میاد برای همین زده شدم

خب تا ۳۵ که خیلیه 

نمیتونم بخاطر اینکه ممکنه بعد ۳۵ یه حسی داشته باشم ممکنه هم نداشته باشم ۱۵ سالو تحمل کنم 

پسرا هم احترامم نگه میدارن در اون حدم که فکر کنی جلو اونا مسخره بازی در نمیارم 

تو علوم پزشکی هم کلا دختر و پسر راحت ترن باهم انگار 

من تا حالا تو عمرم عضو بسیح نبودم 

امستل رفتم عضو بسیج دانشگاه شدم ولی میدونم اینم برای کاری نکردنه 

تو رشته ت چیه؟ 

خیلی حسه خوبی داشت تاپیکت 

یاده قبلا خودم افتادم یه تایمی خیلی ادم مذهبی و متقاعدی بودم 

الان یادم افتاد کتاب زندگی نامه شهدا رو میخوندم خیلی قشنگ بودن حتی چند تا کتاب و خریدم بخونم که دیگه کمی از عقایدم دور شدم 

که بیشترش بخاطر وضعیت کشور بود 

الانم دلم میخاد به اون ورژنم برگردم ولی نمیشه دیگه 

دیگه مثل قبلا تلاشم نمیکنم برای درست شدنم

من اینکه مردم دیدشون اینه ناراحتم میکنه 

اینکه یکی که پوشش نداره به من بد نگاه میکنه و فکر میکنه دشمنشم ناراحتم میکنه یا اینکه همه فکر میکنن چون چادریم بسیجیم اذیتم میکنه برای همین زده شدم یکی دیگه از دلیلاشم گیر دادنه مامانم بود 

تجربی هستم

چند سالته؟ 

خب تابستون که نزدیکه درست تموم شد میتونی که

بعد هم اعتقادات اونارو قبول داری هم میگی ذهنیتت ازشون دوره؟ 

چطور

بزار رک و راست بگم دلیلش چیه 

رفتارمم عادیه 

مشکلش دقیقا بابامه 

خیلی بدبینه و کاری کرده از این زده شم 

میدونم دین بد نیست ولی به اسم دین و مذهب دارن محدودم میکنن 

از نظر دینی اینکه من گوشم چند تا سوراخ داشته باشه هیچ ایرادی نداره ولی از نظر بابام چرا 

از نظر دین اینکه لباس من حجاب کامل داشته باشه ولی قدش خیلی بلند نباشه ایراد نداره مخصوصا که چادر سرمه ولی از نظر بابام چرا 

از نظر دین اینکه من شب ساعت ۱۱ به نماینده کلاس که آقا هست پیام بدم که ساعت کلاس رو هماهنگ کنم برای فردا ایراد نداره ولی از نظر بابام چرا 

تازه بابام میگه نباید کلا نیشم باز باشه که دندونام همش پیدا باشه باید با لبخند جواب بدم ولی من نیشم کاملا بازع