بعد داداشم اومد خونه و با توپ پر که چرا گفتی بهش من گفته بودم خونم چرا با من هماهنگ نکردی
اونجا من دیگه واقعا عصبی شدم و گفتم اصلا به من ربطی نداشته که پیام داده و دروغ به من گفته من از روی صداقت بهش گفتم و بهش بگم دیگه به من نه زنگ بزنه نه پیام بده
که اینو بهش نگفت ولی فرداش که داداشم گوشیش خاموش بود و زنگ زد به من دیگه جوابشو ندادم
ولی داداشم که باهاش صحبت میکنه هعی گوشیو میگیره سمتم که باهاش حرف بزنم
درصورتی که اگه بینمونم خراب بشه یکی از مقصراش خوده داداشمه چون این حس مقایسه و بدی که هست خس میکنم دو طرفست