من ۲۰سالمع شوهرم ۲۹ پنج ساله عروسی کردیم شوهرم قبلاً هم اینطوری بود ولی ن در این حد. الان یک ساله ن ب من توجه میکنه ن بگه دوست دارم هیچی میگم دوسم داری میگ ن میگ چقد زشتی فلان در حالی ک زشت هم نیستم شب.و روز در حال مسخره کرده منه ایراد دو بار هم چت کردع خیانت بهم ...انگار من تو خونم ولی وجود ندارم میگ برام مهم نیستی فلان نمیدونم چطوری توضیح بدم من هر دقیقه تو خونه دلم مبشکونه گریم میگیره چیکار کنم بنطرتون