حق حبس

وای بیچاره 

این منو می‌برد ساعت ۱۲ ظب بیابون ماشینشو نگه می‌داشت که راحت داد و هوار کنه و باهام دعوا کنه یه مدت با روانشناس حرف میزدم تا هم چیزی میگفتم گریه میکرد و میگفت میرم خودمو میکشم

رفته بودن پیش دعا نویس گفته بود تو زودتر از زنت میمیری انقدر باهام دعوا میکرد میگفتم خب من چیکار کنم مگه دست منه 

نه پشیمون نمیشم 

من فقط طلاهامو ندادم بهش دیگه چیزی نگرفتم 

اصلا حوصله نداشتم از طرف اون با اه و نفرین پول بیاد سمتم

طلاهم که گرفتم چون رفتن ازم به عنوان دزدی و خیانت در امانت برای طلاهاشون شکایت کردن حتی رفته بودن کاغذ خرید طلاهای که بابام و فامیلام هم داده بودن لهم درست کرده بودن و میگفتن اونا هم میخوایم

اره دقیقا مگه مرض داشتم ۱۸ سالگی به خاطر پول برم شوهر کنم تا بخوام طلاق بگیرم 

آخه من هزار تومن هم نگرفتم 

اونا همشون مامور و‌اطلاعاتی بودن خیلی اذیتم میکردن و تهدید میکردن میگفتم باید خسارت بدی تا ژلاقت بدیم 

من حق حبس گذاشتم اجرا اومدن توافقی جداشدیم منم دیگه هیچ پولی ازشون نگرفتم 

برای من ۴۰ گرم بود 

اونا رفته بودن شکایت ۷۵ گرم طلارو کرده بودن  که مثلا خسارتشون هم دربیاد

ممنونم عزیزم با حرفای قشنگت انشالله برای خودت هم بهترین ها رقم بخوره🥰🥰

نه تو اصلا مقصر نیستی اون و خانوادش عوضی بودن 

نمیدونم چرا وقتی نمیخوان میان جلو 

نه من میگفتم نمیخوام و طلاق نامزدم خیلی گریه و زاری میکرد و میگفت میخوامت

من دوهفته بعد از عقد اقدام به جدایی کردم همه گفتن فرصت بده شد ۴ ماه دیگه رفتم برای طلاق

بار آخر که رفتم دیگه فهمیدن جدی میومدن جلو فقط اذیت کردن برای طلاق 

ولی خود پسر هرجا میرفت گریه میکرد میگفت زنمو میخوام 

داداشش خیلی دخالت کرد و اذیت کرد خدا ازش نگذره همه اذیت تهدیدا کار اون بود الانم هنوز اذیت میکنه از دستش شکایت کردیم 

اون خودش مشکل داشته عزیزم 

خیالت راحت کسی که اینطوریه خودش مشکل داره خودتو اذیت نکن لهش هم فکر نکن

با مشاوره صحبت کن من‌خودم حالم خیلی بد بود

نه بابا اخه کدوم‌مرده مهریه میده 

برای اینه که توی نامزدی طلاق راحت تر بشه 

نخواد بزای یه نامزدی دوسه ماهه ۲ سال آدم بره دادگاه و بیاد