یه اقایی هست خواستگارمه خونه ماشین داره ۲۵سالشه دو تا شغل داره ارشد داره خیلی واقعا خوبه شرایطش اخلاقشم بد نیست اما من از صداش بدم میاد از چهره اش بخوام چهره اشم تحمل کنم بگم خوشم میاد بعدا عادی میشه یاد قدش میوفتم، ۱۷۵اونه من۱۷۰ام دلم نمیخواد هم قد باشم با شوهرم بعدش خیلیییی لاغره من ازش چاق تر دیده میشم اصلا تصوراتم درمورد همسر اینده ام اینجوری نیست اما مامانم میگه ادم که همه چیزو باهم نداره خیلی قشنگه تو فکر میکنی خودت خیلی خوشگلی الکی مغروری همش اصرار داره ازدواج کنم با همین شما باشین قبول میکنین؟
نه خب یه خواستگار داشتم خیلی سفید بود چشم آبی و زال واقعا قشنگ نبود من هرچی پسرسبزه دیدم جذابتره من ...
وای مرد من بوده من شوهرم تیره باشه حتی نمیتونم بغلش کنم اصلا مردونه نیستن مرد اصلش بور و سفیده مردای اروپایی و روس قد بلند مو روشن و چشم رنگی خیلی مردونس
نه دو سه سال بعد هیکلش خیلی بهتر شد الان هر کی میبینه فکر میکنه از من چند سال بزرگترهولی دروغ چرا با ...
اها منم واقعا نمیتونم همینجوری بپذیرمش. فکر میکنم باید بینی عمل کنه بره باشگاه به خودش برسه خیلی سلیقه لباس خریدنم نداشت فقط کار میکنه پول جمع میکنه برای آینده