برآمد خراشیدن دادخواه
..
..
شاها منم کاوه دادخواه
تو اولی دادخواه مضاف الیه تو دومی صفت چرا؟
چون اونجا دادخواه مجاز از کاوه اهنگره
ولی تو دومی صفت کاوه اس
البته من دوازدهمم نمیدونم دارم درست میگم یا نه
داد خواه تو اولی اسمه
میگه فریاد دادخواه(همون فریاد کاوه)
تو دومی دادخواه به معنی عادل هست پس صفته واسه کاوه
چون مرجع اولی کاوه هست.
ولی دومی یعنی اینکه کاوه عدالت طلب هستش.(این برای کاوه ویژگی یا همون صفت محسوب میشه دیگه)
دادخواه توی اولی صفت جایگزین اسمه،ینی نقش اسمو میگیره، مثل ما میگیم کلاه بیچاره رو برداشت، خب این بیچاره ی شخصی هست دیگه، اسمشو ما تکرار نکردیم، اومدیم صفتیو جایگزینش کردیم
اما دومی کاوه ی دادخواه، دادخواه صفته
چون در هر بیت معنی جدا داره.اولی رو نمیدونم چون مربوط به بیت های قبل هست ولی مصرع دوم دادخواه برای کاوه صفت هست
هروقت خواستی مشخص کنی یه کلمه صفت هست یانه به ایت توجه کن که آیا اون کلمه در جمله یا مصرع داره یک ویژگی رو بیان میکنه یانه
الان تو مصرع دومببین (کاوه ی دادخواه)دادخواه بودن یه ویژگیه که داره کاره رو توصیف میکنه
توی
تموم کردی ادبیاتو؟
داره خودشو توصیف میکنه
من کاوه ی دادخواه هستم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
