چهار سال با اعتیاد و بیماری اعصاب روانی که همسرم داره زندگی کردم تحمل کردم
خونوادش همایتش نکردن فقط منو خونوادم بودیم کنارش
امسال دیدم ترک نمیکنه چندبار بهش گفتم قبول نکرد
رفتم مهریمو اجرا گذاشتم کلی هزینه کردم
مهریه ام که داشت نقد میشد همسرم به التماس افتاد که برگرد
منم باکلی واسطه گری اطرافیان برگشتم سر خونه زندگیم
اما حق طلاق ازش گرفتم
اونم گفت خونه به نامت میکنم
الان که داریم خونه دار میشیم حاظر نیست خونه به نامم کنه با اینکه یه مبلغی کم داریم من خودم گفتم طلا میفروشم
اما با این وجود حاظر نیست خونه به نامم کنه
میگه رفتی مهریه گذاشتی اجرا از کجا معلوم دوباره اینکار و نکنی
منم بهش گفتم ۶ سال باهات زندگی میکنم چهار سال اعتیادتو توهماتتو تحمل کردم من واسه اعتیادت رفتم مهریه گذاشتم اجرا که بهت تلنگر بزنم به خودت بیای ترک نکنی زندگیمون نابود میشه اما متوجه نیست اصلا
هر روز بهم تعنه میزنه مهریه گذاشتی اجرا
چرا نمیفهمه که من بخاطره اعتیادش مهریه اجرا گذاشتم نه از خوشی.
دارم به جنون میرسم
سه ماهه از قهر برگشتم
فکر میکنم اشتباه کردم پرونده مهریه ام رو مختومه کردم
این آدم درست بشو نیست.
میخواد همه طلاهامو بفروشه اونوقت خونه هم به نامم نکنه
میگم خودت قول دادی میگه غلط کردم