2777
2789
عنوان

چهره خوب

| مشاهده متن کامل بحث + 1091 بازدید | 91 پست

هعی خدا شانسسسس بده

تنها خاطره من از دانشگاه این بود که کراشم لو رفت تمام دانشکده بهم خندیدن!!

اکثر هم ورودی های من حکم خواهر ۵ تا ۶ سال بزرگتر داشتن

خداوکیلی من هسچ وقت طعم این رفاقت هارو نچشیدم

هعی خدا شانسسسس بدهتنها خاطره من از دانشگاه این بود که کراشم لو رفت تمام دانشکده بهم خندیدن!!اکثر هم ...

صمیمیتی نبود 

مخصوصا تو دوران دانشگاه با کسی صمیمی نشدم

ولی خب هم صحبت می‌شدیم گپ و گفت داشتیم...

چون کارهامونم پرژه ای بود بیشتر باهم در ارتباط بودیم.


معمار و طراح داخلی ، مدرس. 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

صمیمیتی نبود مخصوصا تو دوران دانشگاه با کسی صمیمی نشدمولی خب هم صحبت می‌شدیم گپ و گفت داشتیم...چون ک ...

همین که بتونی حرف بزنی... همین خیلی خوبه

من به یک دلایلی با سن کمتر وارد دانشگاه شدم خیلی اذیت شدم

یعنی هم ورودی من یک نفر نقش مامانم و قشنگ داشت بیشاریا بالای ۲۰ بودن یا حداقل ۲۰ بودن چند نفر ۱۸ یا ۱۷

کم سن ترین من بودم فکر میکنم

حتی میگفتن تو به بلوغ عقلی نرسیدی اومدی دانشگاه

نزدیک ۴ سالی که دانشکده بودم اوایل افتضاااح بود بعد دیگه بعد از ۳ سال حدودا کم میرفتم فقط برای کنفرانس و یک سری موارد دیگه

من هیچ لذتی از دانشگاه نبردم بهت واقعا حسودیم شد😅

همین که بتونی حرف بزنی... همین خیلی خوبهمن به یک دلایلی با سن کمتر وارد دانشگاه شدم خیلی اذیت شدمیعن ...

منم همکلاسی هایی داشتم هم سن پدرم بودن

ولی خب مگه چند سالتون بود وارد دانشگاه شدین؟

معمار و طراح داخلی ، مدرس. 

همین که بتونی حرف بزنی... همین خیلی خوبهمن به یک دلایلی با سن کمتر وارد دانشگاه شدم خیلی اذیت شدمیعن ...

عزیزم شاید ارتباط نمیتونستی بگیری 

مثلا من اکثرا دوستام بزرگ تر از خودمن بیشتر درک دارن و دارم نسبت بهشون تا همسن یا کوچک تر از خودم

بعدشم خودتو محدود نکن به مکان خاصی ادم از هرجایی میتونه دوست پیدا کنه فقط یکم باید پروو باشی😂😉

برو کلاس ورزش کلاس زبان کلاس هنری اونجا کلی ادم هست برای دوست شدن 

من بعضی از دوستام اصلا اینجوری باهاشون دوست شدم که رفته بودم کافه مثلا دیدم دختره تنهاست رفتم باهاش هم صحبت شدم 

میتونی بری تور های مسافرتی حتما هم نمیخواد شهر دیگه باشه چون هدفت تو جمع بودنه 

تور شهر خودت رو برو شبم برگرد خونه 

قشنگم توی دوستی دنبال مدینه فاضله نباش دنبال بی نقصی نباش یا حتی صمیمیت عجیب 

حرف بزن بخند برو بیرون لذت ببر از زندگیت 

دوستای سطحی اتفاقا خیلی بهتر از اون عمیقا هستن چون دوستی عمیق باعث اعتماد بی جا میشه و اگه اون فرد ادم درستی نباشه پشیمونی بزرگی برات به جا میذاره

«    ویوا لا ویدا   »                                                                         « زنده باد زندگی»                                                              سر اخر چیزی که به حساب می اید تعداد سالهای زندگی شما نیست بلکه زندگی است که در ان سالها کرده اید  

منم همکلاسی هایی داشتم هم سن پدرم بودنولی خب مگه چند سالتون بود وارد دانشگاه شدین؟

۱۶ 

ببین تصور من از دانشگاه و رشتم یک چیز بود شبیه رویا

کل دبیرستان رو زندگیم و تو درس و کتابخونه خلاصه کردم چیزی که باهاش رو به رو شدم کلا فرق داشت 

جالب این بود برام که بیشتر ادمایی که بهم تیکه انداختن به هزار دلیل مختلف هم جنس خودم بودن

دوران به شدت مزخرفی بود 

وقتی هم که از طرف دانشکده وارد محیط کاری شدم که هنوزم هستم یک ضربه دیگه خوردم

تو ۱۶ سالگی اصلا نباید وارد دانشگاه شد 

با من تو یک ورودی بودن بهم میگفتن بچه دبیرستانی این با تصور من فرق داشت خیلی اذیت شدم خیلی

منم همکلاسی هایی داشتم هم سن پدرم بودنولی خب مگه چند سالتون بود وارد دانشگاه شدین؟

۱۶ 

ببین تصور من از دانشگاه و رشتم یک چیز بود شبیه رویا

کل دبیرستان رو زندگیم و تو درس و کتابخونه خلاصه کردم چیزی که باهاش رو به رو شدم کلا فرق داشت 

جالب این بود برام که بیشتر ادمایی که بهم تیکه انداختن به هزار دلیل مختلف هم جنس خودم بودن

دوران به شدت مزخرفی بود 

وقتی هم که از طرف دانشکده وارد محیط کاری شدم که هنوزم هستم یک ضربه دیگه خوردم

تو ۱۶ سالگی اصلا نباید وارد دانشگاه شد 

با من تو یک ورودی بودن بهم میگفتن بچه دبیرستانی این با تصور من فرق داشت خیلی اذیت شدم خیلی

منم همکلاسی هایی داشتم هم سن پدرم بودنولی خب مگه چند سالتون بود وارد دانشگاه شدین؟

۱۶ 

ببین تصور من از دانشگاه و رشتم یک چیز بود شبیه رویا

کل دبیرستان رو زندگیم و تو درس و کتابخونه خلاصه کردم چیزی که باهاش رو به رو شدم کلا فرق داشت 

جالب این بود برام که بیشتر ادمایی که بهم تیکه انداختن به هزار دلیل مختلف هم جنس خودم بودن

دوران به شدت مزخرفی بود 

وقتی هم که از طرف دانشکده وارد محیط کاری شدم که هنوزم هستم یک ضربه دیگه خوردم

تو ۱۶ سالگی اصلا نباید وارد دانشگاه شد 

با من تو یک ورودی بودن بهم میگفتن بچه دبیرستانی این با تصور من فرق داشت خیلی اذیت شدم خیلی

عزیزم شاید ارتباط نمیتونستی بگیری مثلا من اکثرا دوستام بزرگ تر از خودمن بیشتر درک دارن و دارم نسبت ب ...

اجتماعی نیستم درونگرا هستم

ببین من تصورم از دانشگاه خیلی شیرین تر از تجربم بود، دبیرستان زندگیم شده بود درس دوران سختی بود 

دانشگاه بودم بچه دبیرستانی 

هم درونگرا هستم هم رشتم طوریه که نمیتونم انقدر تفریح کنم

مثلا همین دیشب شیفت بودم الان سرم وحشتناک شده 

از هم جنس خودم بیشتر ضربه دیدم 

بعضیا حکم مامانم و داشتن دیگه 

وقتی وارد محیط کار شدیم از طرف دانشکده بعد ۳ و نیم سال حدودا تو محیط کار یک جور دیگه اذیت شدم

زده بود به سرم ول کنم این رشته رو ولی دلم نمیومد

خوبه که انقدر راحت ارتباط میگیری 

اجتماعی نیستم درونگرا هستمببین من تصورم از دانشگاه خیلی شیرین تر از تجربم بود، دبیرستان زندگیم شده ب ...


خب عزیزم یکم برو بیرون خودت رو توی شرایط قرار بده

میدونم چی میگی منم دقیقا همین بودم دوران دبیرستان عملا هیچی از دبیرستان بجز درسش نفهمیدم

ببین تو مسیول رفتار اونها با خودت نبودی 

کلا محیط دانشگاه مثل لبه چاقو میمونه  یه موضوعی رو ازت بگیرن تا ابد ولت نمیکنن مخصوصا رشته هایی مثل پزشکی و دندون و دارو که با یه سری افراد طولانی مدت هستی بد تره

الان که بیمارستانی ببین با سال بالایی ها نمیتونی ارتباط بگیری مثلا با اینترن هات یا اصلا دانشجوهای پرستاری یا مامایی اخه همه مثل هم فکر نمیکنن هستن بعضی ها که خوبن و کاری به سنت ندارن

برو برا خودت کلاسای مختلف 

دیگه دیدی که اونقدرا هم درس خوندن مداوم خوب نیست 

پزشکی هم که همش تکراره علوم پایه هم که رد کردی نگران بخشا هم نباش یکم بخونی پاسی

ولی ارتباط اجتماعی خیلی مهمه 

یکی اینکه توی کارت کمک کنندست 

دوم اینکه برای خودت حس خوب میاره

اگه حس میکنی حضوری نمیتونی خب انلاین اشنا شو 

من الان همینجا کلی دوست پیدا کردم 

ببین اگه کسی اخلاقش حس میکنی شبیهت هست تاپیکاش رو دوست داری یا هرچی باهاش حرف بزن 


«    ویوا لا ویدا   »                                                                         « زنده باد زندگی»                                                              سر اخر چیزی که به حساب می اید تعداد سالهای زندگی شما نیست بلکه زندگی است که در ان سالها کرده اید  

وقتی وارد دانشگاه شدم دنبال گیتار رفتمهنوزم یاد نگرفتم


بهتره که کلاسای گروهی بری 

جایی که بتونی با بقیه ارتباط بگیری گیتار رو نمیدونم ولی ویالن که من رفتم کلاس گروهی نداشت

فکر نمیکنم ساز های دیگه هم داشته باشه

ببین به چیز دیگه ای علاقه نداری؟

ببین به چشم ارتباط اجتماعی بهش نگاه کن 

مثلا من داوطلبانه میرفتم بهزیستی کمکشون 

هرموقع وقت خالی داشتم یا چیزی 

یا مثلا من زبان اشاره رو از روی کنجکاوی یاد گرفتم کوچیک تر که بودم

گاهی میرم مدرسه ناتوان های گفتاری یا شنوایی به عنوان کمک معلم 

نه اینکه بخوام پولی دریافت کنم یا چیزی بیشتر سرگرمیه ولی خب دوستای خوبی پیدا کردم اونجا

من میدونم دوران تحصیل پزشکی چطوریه تورو غرق خودش میکنه جوری که تمام زندگی و دغدغت میشه این رشته

ولی باید خودت رو بکشی بیرون 

خودت رو وارد جامعه های دیگه کنی نه فقط همکلاسی هات 

«    ویوا لا ویدا   »                                                                         « زنده باد زندگی»                                                              سر اخر چیزی که به حساب می اید تعداد سالهای زندگی شما نیست بلکه زندگی است که در ان سالها کرده اید  

وقتی وارد دانشگاه شدم دنبال گیتار رفتمهنوزم یاد نگرفتم

رشبتون چیه؟ 

چه شغلی دارین؟

چی شد که از ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شدین؟

بهتر نبود سنتونورو به هم کلاسی ها نمی گفتید؟ 

فکر نمیکنید خودتون زیاد حساسید؟

معمار و طراح داخلی ، مدرس. 

خب عزیزم یکم برو بیرون خودت رو توی شرایط قرار بدهمیدونم چی میگی منم دقیقا همین بودم دوران دبیرستان ع ...

اینجا بیشترین فعالیتم میذه برای کسایی که بیماری دارن و سوال دارن

وقتی وارد بیمارستان شدم با پرستار بخش جراحی اتفاقا خیلی صمیمی شدم ولی به خودم و انتخابم لعنت کردم

طوری که رفته بودم دانشگاه که برم یک بیمارستان دیگه برای این دوره

ولی خب پسر خالم طرحش تموم شد واسه همین جا به حا نکردم با کسی زیاد در ارتباط نیستم به جز پسر خالم یک همکار دیگه که تخصص گرفتن زیاد کسی رو نمیشناسم 

انقدر این چند سال از زندگیم دور شدم از دوران دبیرستان احساس میکنم هیچی خوشحالم نمیکنه

نرمال نیستم کلا 

بهتره که کلاسای گروهی بری جایی که بتونی با بقیه ارتباط بگیری گیتار رو نمیدونم ولی ویالن که من رفتم ک ...

همین دیشب شیفت بودن

اصلا اعصاب برام نمونده اخه

چند وقت پیش یک بیمار به خاطر اینکه دانشجو پرستاری توسط سرپرستار مدیریت نشد دارو اشتباه به بیمار دادن

نمیدونم رشتتون چیه و تخصصی دارین یا نه داروی انعقاد خون بود بخش جراحی 

بیمار وضعیت ناپایدار داره الان 

به شدت گاها عصبی میشم حتی حوصله خودمم ندارم بعضی وقتا 

احساس میکنم هیچی خوشحالم نمیکنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   roya1441  |  9 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  9 ساعت پیش