خوکچه هندی من خیلی شکموعه

منم قبلا خوکچه هندی داشتم ماکارونی باسس میخورد ونخود کوبیده

یه خرگوشم داشتم بال کبابی میخورد تازه تندش

واسه خودمو بقیه خیلی عجیب بود این چیزارو میخوردن  ندیده بودم خرگوش گوشت بخوره چه برسه بال کبابی ولی چون صاحب قبلیشم تو خونه نگهش میداشت حتما بهش داده بودن که میخورد تازه لواشک آلو هم دوس داشت خوکچه ها گوجه خیلی دوس دارن واسه همین سس گوجه فرنگی وغذاهایی که رب گوجه داشتن مثله نخود کوبیده رو میخورد 

خوکچه من  ماده بود اسمشم شپل بود کلم بروکلی هندونه  گوجه سیب درختی  خیار  سیب زمینی خامم میخورد جالب اینجاست یه گوجه سالم رو دورشو میخورد وسطش رونه وقتی خودم بهش کلم بروکلی میدادم  دهنش خسته میشد موقع جویدن دستشو میزاشت روش بعدش رو به عقب هل میدادوقتی قورتش میداد دستشو برمیداشت تا دوباره بهش بدم بخوره

یکی از خرگوشام رو برادر کوچیکم خواست بگیره بهش آب وغذا بده اونم انقدر شیطون بود همش فرار میکرد دنبالش کرده بودناخواسته پاشو کشیده بودیهو شروع کرده بود جیغ زدن شبیه صدای جیغ یه بچه جوری که همسایمون اومده بود پشت پنجره ببینه صدای  کیه بعدش که تو اینترنت سرچ کردم فهمیدم وقتی استرس بگیرن بترسن یا دردشون بیاد جیغ میزنن  

اکثرا شکمو ان واسه من از بس همش در حال خوردن بود بابام فکر کرده بود بهش غذا نمیدیم

نه دلم نمیومد بزارمش تو قفس با اینکه خیلی شیطون بود ازش غافل میشدی یا رو اپن بود یا رو دراور  عاشقش بودم حیف مامانم خیلی ازش میترسید  نشد نگهش دارم 

کف کارتن وجعبه میوه روزنامه گذاشته بودیم اکثرا اونجا کارشو میکرد یه صداهایی که از خودشون درمیارن شبیه جیغه صدای نر وماده هاش باهم فرق داره  قفس داشتیم ولی مناسب پرنده بود نه اون مخصوصا که انقدر شیطون بود که دیوار راستو میرفت بالا  اگرم کسی بخواد تو قفس نگه داره باید بزرگ باشه تا بتونه راحت بازی کنه 

مامانم ازش میترسید میگفت این جیغ جیغو چیه شبیه موشه مجبور شدیم بدیم به کسی