خب چجوری بگم، پوستهی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.
چی شد که وارونه شدیم؟💢رسیدیم به دوره ای که به چیزایی افتخار میکنن که یه روزی سبب خجالت بودن ،به خیانت میگن تجربه!به بی تعهدی، سبک زندگی!به بی اخلاقی، رک بودن!به فحشا، جسارت!به دیده شدن، موفقیت!به سطحی بودن، باحال بودن!و هرچرندی که خودشونم ازش ته دل راضی نیستن میگن "خود واقعیم"!