2777
2789
عنوان

دهه شصتی ها بیان

119 بازدید | 16 پست

دهه شصت :

یعنی شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحال

یعنی عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتن

یعنی بخاری نفتی و مکافات روشن کردنش

یعنی از این تمبر کوچیکا بسته ای 10تا تک تومن

یعنی بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیف

یعنی بستنی خوردن و تکرار “بستنیش خوشمزه تره مامان !”

یعنی ویدئو قاچاقی کرایه کردن و یواشکی دیدن

یعنی صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !

یعنی ته کلاس بچه تنبلا ، ردیف جلو خرخونا

یعنی صدآفرین ، هزار آفرین ، کارت تلاش

یعنی زنگای اول ریاضی ، زنگای آخر انشا و تعلیمات مدنی

یعنی از این بستنی توپیا که شکل زی زی گولو بود

یعنی مشق شب نوشتن فقط با دوتا مداد :سیاه و قرمز

یعنی تلویزیون سیاه و سفید که فقط دوتا کانال می گیره

یعنی بوی رب گوجه همسایه توی حیاط ، لواشک پهن کرده تو سینی و سفره رو پشت بوم

یعنی کلاسی 45نفر هر نیمکت سه نفر

یعنی میکرو ، سگا ، آتاری کرایه کردن ساعتی 20تومن

یعنی دوست داشتن ، دوست داشته شدن ، صفا ، صمیمیت ، عشق …

دهه شصت یعنی زندگییییی

برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

نسل بدبختین  بی امکانات بزرگ شدن ولی یکیش خیلی رو مخمه   تو دانشگاه رفتن جرات نداشتن با جتس نخالف حرف بزنن حراست گیر میداد آمار ازدواج شون کم شد هی میگن چرا ازدواج نگرد 

یکی از سرگرمی های ما بالا رفتن از رختخواب ها بود ، خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر !

لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند ! چه کنیم تفریح نداشتیم که... 

اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم ؛ مامانمونم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده و مام ذوق مرگ می شدیم …

یادش بخیر وقتی قارچ خور یا میوه خور بازی میکزدیم و کلی مرحله میرفتیم جلو ، سِیو که نمیشد لامصب ، بعدِ یه مدت دستگاه داغ میکرد و بازی گیر میکرد !

یعنی از شکست عشقی بدتر بود …

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792