با اون همه کتک بازم واسع زندگیم بخشیدمش امروز بهم یه حرف زشتی زد منم وسایلم جمع کردم خواستم برم بهش همون حرف زشتو زدم گفت خفه شو باید بمونی و کتک بخوری و موهامو کشید و یه سیلی بهم زو همسایه بالاییمون اومد گفت چتونه بهش گفت چرا اذیتش میکنی فک کردی بی کس و کاره وقتی همسایمون رفت گفت دارم میرمخونه رو تحویل بدم ای خدا کجایی ازش متنفرم