وای خدایا
اینجایم یک مغازه ای بود وسایل مهر و قرآن و سجاده و تسبیح و کلا از اینجور چیزا داشت
یه مغازه خیلی بزرگ و پرفروش
هروقت قرار بود براش بار بیاد
آگهی میزاشت برای فروشنده
یکیو امتحانی میاورد فکر کن به اسم فروشنده بار خالی کنن از کامیون 😐
کلی ازشون حمالی میکشید تهشم یه پاپاسی کف دستشون نمیذاشت و به یه بهانه بیرون میکرد