زن عموم که دو ساله ندیدیمش امروز اومده خونم بچه هاشو پیش بابام گذاشت رفت چی شد مگه میگه دیگه تحمل نمیکنم شوهرم پدرم در آورد بعدشم بچه هاش یک دختر پنج ساله و یک پسر هفت ساله دختره از ساعت 10 صبح تا الان جیغ میزد مامانشو میخواد الان هم به عموم زنگ میزنیم میگه فردا میام قطع کرد رفت حالمون بهم زدن
راه حل بدین
ببرید دم خونه مادر زنعموت
مگه پرورشگاهه خونتون
بچه هارو یجوری آروم کنید تا فردا عموت بیاد ببرشون
راه حل ک مسیولیت و ب عهده نگیرید هرجورشده بچه هاروبپین ب خودشون
یشب بچهاشو نگهدارین
فردا ببرین تحویل مادرشون بدین
انگار وقت عشق و حالش ک داشت تشکیل میداد از شما اجازه گرفته
همینجوری بش بگید
الان که دیر وقته با کارتون و خوراکی سرشو گرم کن
فردا صبح به عموت زنگ بزن نیومد بردارین ببرین خونه پدربزرگ مادربزرگ شون حالا چه پدر زن عموت
چه پدر عموت
اصلا مسولیت قبول نکنید بچه های عموت واقعا به شما چ ارتباطی داره😪
بگید مگه زمان ازدواج از ما اجازه گرفتیید یا زمان بچه دار شدن مگه ما اونجا بودیم مسعولش خودتونید ببرید بدیدشون دست باباشون
دقیقا عموت کجاست که نمیتونه بیاد؟
یا ببرید خونه مادر دختره یا مادر بزرگ خودت
هیچ وقت مسولیت بچه کسی رو قبول نکنید اتفاقی بیفته صدتا صاحاب براش پیدا میشه الان بی صاحاب ولش کردن چیزی بشه صاحاباش زیاد میشن
