بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم منم چهارپنج سال خواستگار میومد ولی هربار یهجوری بهم میخورد که دیگه همه فهمیدهبودن و تعجب میکردن.امسال شب ولادت حضرت عباس (ع) دلم خیلی شکست و همینطور دلی باهاشون صحبت کردم و همون فرداش کسی اومد خواستگاریم که الان عقد کردیم و همهچی طوری پیش رفت که من نگاه آقا رو حس کردم و قرار گذاشتم بههمه اینو بگم شاید کسی مشکلش حل شد.اینم بگم که پنج سال هر نذر و ختم و چله و توسلی بود انجام دادم نباید ناامید باشی عزیزم.انشالله ازدواج روزی همه مجردا🌸
هر وقت ناراحت شدی به این فکر کن که میلیونها سلول توی بدنت وجود دارن و تنها چیزی که بهش اهمیت میدن تویی؛)
برو باباگرفتی مارو؟!بخدا فکر کردم ۴۰ سالت و ایناست😂هنوز کلی وقت داری الان ۳۰ ساله هاش میگن ما قصد ا ...
۵۰ سال دیگه دوره میانسالی هس !! اونیم ک تو ۳۰ سال نمیخواد ازدواج کنه ! یا مشکل جن*سی دارن ک میلی به ازدواج نمیده بهشون ! یا پارتتر دارن و میخوان بدون تعهد باشه رابطه ! یا خواستگار ندهرن ... غیر ازین حرف مفته !!
بچه ها من تو فامیل یه پسری هست خیلییی دوسم داره خیلی فامیل دور البته ولی ایشون لب شکری هستن مادرم را ...
عزیزم من نظر شخصیمو میگم
اگه همه ی ملاکاتو داره و دوستش داری اوکیه
جون لب شکری موضوعی. نیست که خیلی تاثیر داشته باشه تو زندگی و کارای روزمره
با جراحی هم حل میشه
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
۵۰ سال دیگه دوره میانسالی هس !! اونیم ک تو ۳۰ سال نمیخواد ازدواج کنه ! یا مشکل جن*سی دارن ک میلی به ...
خب اخه گناهم داره هی بهش بگیم اره سنت رفته و فلان
ادم ازدواج خوب بکنه حالا دیرم بود، بود
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا